نمایش
دیوان اشعار پروین اعتصامی
دیوان اشعار
اعتصامی پروین
با مقدمه
ملک الشعرای بهار
به کوشش
دکتر حسن احمدی گیوی
اختر آسمان ادب
در یکی از شبهای سرد و تاریک تبریز در آسمان زندگی خاندان اصیل و شریفی، ستاره ای درخشیدن گرفت که پرتو نورش دیده و دل پدر و مادر، و ساحتِ خانه و خانواده را روشن ساخت و دیری نگذشت که این فروغ جانفزا چهار دیوار خانه را در هم نوردید و از محدوده شهر نیز فراتر رفت و سراسر ایران و قلمرو زبان فارسی را فرا گرفت و جان و
دل ایرانیان و فارسی زبانان را غرق نور و شور گردانید و اختر چرخ ادب ایران گشت. این سخن سرای بلند آوازه، رخشنده اعتصامی متخلص به پروین دختر یوسف اعتصامی اعتصام الملک) است که در اسفندماه / ۱۲۸۵ در تبریز پا به پهنه هستی نهاد و در شانزده فروردین ماه / ۱۳۲۰ در تهران چشم از جهان فرو بست و در شهر قم در آرامگاه خانوادگی به خاک سپرده شد و دوستداران و پاسداران شعر و ادب پارسی را در سوک و اندوهی جانکاه فرو برد و بهار آن مهین استاد شعر فارسی به ناله و ستایش درآمد و
گفت:
نهفته روی به برگ اندرون گلی محجوب . ز باغبان ،طبیعت ملول و غمگین بود به خسروان سخن ناز اگر ،فروخت رواست شکر لبی که خداوند طبع شیرین بود کسی که عقد سخن را به لطف داد نظام ز جمع ،پردگیان، بی خلاف، پروین بود. و شهریار در سوکنامه ای اندوهگینانه ناله سر داد که
لند آسمانیست دیوان پروین بلند اخترانش فزون از شماره… چه بد دیدی از بلبلان هم آواز که از طرف گلزار کردی کناره؟ به هر درد و داغی توان چاره جستن دریغا به داغ اجل نیست چاره
بهل شهریار آتش شوق پروین که اینجا دلی باید از سنگ خاره
پروین در خانواده ای رشد و تربیت یافت که کانون علم و ادب و ذوق و شرف بود. پدر
وی از نویسندگان و اندیشمندان و مترجمان و آزادی خواهان نامی صدر مشروطیت، و نخستین رئیس کتابخانه مجلس شورای ملی بود. خانه او انجمن بزرگان علم و ادب و شعر آن روزگاران یعنی ملک الشعراء بهار، علامه دهخدا، علامه محمد قزوینی، ادیب السلطنه سمیعی و استاد سعید نفیسی و جز آنان بود پیداست که چنین محیط مناسب و ذوق پرور در شکوفایی و بالندگی ذوق و نبوغ پروین چه مایه کارساز و سودبخش بوده است. پروین نخست در محضر و مکتب پدر درس آموخت و سپس در تهران در مدرسهٔ آمریکایی ادامه تحصیل داد و در خردادماه / ۱۳۰۳ به اخذ دیپلم نایل آمد. در تیرماه / ۱۳۱۳ به اصرار پدر به خانه بخت رفت؛ ولی همسر او که پسر عموی پدر و افسر شهربانی (رئیس شهربانی کرمانشاه بود از جهان اندیشه و احساس و ذوق و ادب پروین محجوب و فرهیخته فرسنگها فاصله داشت؛ از این رو این پیوند نامتجانس دیری نپایید و پس از دو ماه و نیم پروین به خانه پدر برگشت و افزون بر اثر نامطلوبی که این شکست در روحیه و آثار او پدید آورد قطعه سه بیتی زیر را به یادگار گذاشت که در آن، شاعر حسّاس خانه بخت را «قفس»، حریف را «خار» و خود را «مرغ گرفتار» نامیده
است
ای گل! تو ز جمعیت گلزار چه دیدی؟ جز سرزنش و بدسری خار چه دیدی؟ ای لعل دل افروز تو با این همه پرتو جز مشتری سفله به بازار چه دیدی؟ رفتی به چمن لیک قفس گشت نصیبت غیر از قفس ای مرغ گرفتار چه دیدی؟
شکست و ناراحتی دیگر ،پروین مرگ پدر بود که نشاط و زندگی او را در هم نوردید و
او را بیش از پیش آزرده و افسرده ساخت؛ زیرا آن مرد بزرگ، افزون بر پدری، برای پروین، مقام معلمی و استادی و مرشدی و رهبری نیز داشت. سوکنامه ای که وی در ماتم پدر سروده، از عالی ترین شعرهایی است که در گرامی داشت و سوک پدر سروده شده
است.
پروین برخلاف شاعران دیگر در اشعار خود از خود سخن نمی گوید؛ اما از لابلای اشعار، بویژه قطعاتش خطوط اصلی چهره ادبی و ذوقی و فکری و شخصیتی او را به خوبی
و روشنی توان دید.
هیچ یک از قشرها و رستههای اجتماع از شاه و ،وزیر قاضی و وکیل، حاکم و محتسب، کارگر و کشاورز، ملاک و سرمایه دار دختر یتیم، پسر بی مادر، پیرزن بیوه، جوان فقیر، پیر جهان ،دیده چوپان فداکار زن و مرد روستایی و شهری، صیاد و شکار
پزشک و پرستار و…. از گستره اندیشه و دیدگاه ذوق و شعر او به دور نمانده است. پروین بر خلاف همه یا بیشتر گویندگان شعر عاشقانه نمی سراید و عشقی را عشق می خواند که حقیقی و قلبی باشد نه مجازی و لفظی
عشق آن است که در دل گنجد سخن است آن که همی بر دهن است بهر معشوقه بمیرد عاشق . کار باید سخن است این سخن است. اما حقیقت این است که در سراسر سروده های او عشق به انسانیت آزادی آزادگی عدالت اجتماعی علم و هنر و معرفت و ،تحقیق حرکت و پویایی و کار و کارگر، بویژه
عشق به قشرهای محروم و دردمند و رنج دیده و ستم کشیده اجتماع موج می زند. شعر پروین هم درمان درد دردمندان و ناتوانان و ستمکشان و محرومان است و هم پتک گران بر سر زورگویان و خودکامگان و جهل پروران و زالوان اجتماع طبع او دریای جوشان و خروشان عاطفه و احساس و انسانیت است که گوهرهای تابان و گرانسنگی را بر دریابار ادب فارسی فرو میریزد قطعات او خشم در ونزای برونتاب ملت ایران است که از دلی آگاه و دردمند برخاسته است و لاجرم بر دلها می نشیند. اشعار او غوغای نفس های بریده در سینه ها و فریاد شکسته در گلوهای زندانیان بیگناهی است که مجال ظهور و بروز نیافته اند. سروده های او آهنگ تپشهای دل مادر داغدیده ای است که فرزندش به گناه بیگناهی و یا به جرم وطن دوستی بر سر دار رفته و یا در زندان سر به نیست شده است.
چکامه های او پژواک جنایتهای مالکان و کارفرمایان و بازتاب خیانتهای حاکمان و زالو صفتانی است که مکیدن خون ملّت ایران را پیشه داشته اند ،آری، اگر ادبیات هر ملتی، آیینه زندگی و تاریخ آن ملت است، دیوان پروین، آیینه تمام نمای زندگی اکثریت ملت محروم و مظلوم
ایران است چه در دوران حیات شاعر و چه پیش و پس از آن روزگاران.
اینک نکاتی در قلمرو ابعاد شخصیت و هنر و پیام پروین
۱ پروین و ترجمه های پدر
پروین در آفرینش تابلوهای خود نه تنها اشعار گویندگان نامی ایران بویژه ناصر خسرو ،سنایی ،عطار ،مولوی ،انوری ،سعدی ،حافظ ابن یمین، دهخدا و…. را
پیشاروی خود دارد که به پاره ای از آنها اشاره خواهد شد شخصیت ادبی و علمی و فکری پدر نیز برای او چشمهای است زاینده و دولتی است پاینده که هم از محضر و کتابخانه و معاشران و دوستان او بهره میجوید و هم از ترجمه های او که از آثار نویسندگان و اندیشمندان نامدار غرب به فارسی بر می گرداند در شعر مایه می گیرد. از این دسته است ۱۵ قطعه از ترجمه های اعتصام الملک از ویکتور هوگو هانری هانیه، الفیه ری والت ویتمن لئوپاردی و دیگر شاعران و نویسندگان فرانسوی، آلمانی، انگلیسی ایتالیایی و امریکایی که شاعر و استاد فقید سعید دکتر مهدی حمیدی شیرازی در اول جلد دوم دریای گوهر» آورده است. از جمله آن ترجمه ها قطعهٔ «به یک مومیایی مصر» اثر «اسمیت» شاعر انگلیسی است که پروین آن را تحت عنوان «یاد یاران» بازآفرینی منظوم
کرده است.
بدیهی است که شاعر در این کار به ترجمه متعارف و دقیق دست نمیزند و حتی ترجمه آزاد منظوم هم نمیکند؛ بلکه با الهام از اصل ،ترجمه آن را با دگرگونیها و آب و تاب بیشتر و پیام انسانی افزون تر و گیراتر به زبان شیرین شعر فارسی در می آورد و
،
بازآفرینی میکند و در این قطعه نیز او همین سبک را به کار گرفته و پیام کلی اسمیت را بدون رعایت تعداد یا ترتیب بندها در بندهای مختلف آورده است. اینک به عنوان نمونه دو بند از ترجمه منثور اعتصام الملک را با ابیاتی از بازآفرینی منظوم پروین که وجـــوه اشتراکی دارند، در زیر می آوریم بند ۴ – ترجمه منثور این دست که به پهلوی تو پرچین شده، شاید با فرعون
می گساری کرده و تعاطی اقداح نموده شاید پشیزی به کلاه «اومهر» افکنده. شاید به دعوت «سلیمان در موقع تقدیس عبادتگاه، مشعله برداشته.
بند ۶ ترجمه منثور از وقتی که جسد تو در این صندوق خوابیده است، بسی تبدیلات و انقلابات دیده ایم. دولت امپراتوری «روم» تأسیس شده و به انجام رسیده. عوالم تازه به عرصهٔ شهود آمده اند ملل قدیم روی به انقراض نهاده اند پادشاهان بیشمار در آغوش خاک آرمیده اند با وجود همۀ اینها تغییری به تو راه نیافته و ذره ای از گوشت تو ضایع نشده. (دریای گوهر، ج ۲، ص ۱۸):
گویی به تو داده اند سوگند کاین. راز نهان کنی به لبخند این دست که گشته است پرچین بوده ست چو شاخه ای برومند
کرده است هزار مشکل آسان بسته ست هزار عهد و پیوند شاید که به بزمگاه فرعون بگرفته و داده ساغری چند کو دولت آن جهان خداوند؟
ای مرده و کرده زندگانی ای زنده مرده هیچ دانی؟ بس پادشهان و سرفرازان بردند به خاک حکمرانی بس رمز ز دفتر سلیمان خواندند به دیو رایگانی بگذشت چه قرنها چه ایام گه با غم و گه به شادمانی بس کاخ بلند پایه شد پست اما تو به جای همچنانی بر قلعه مرگ، مرزبانی. (دیوان پروین، ج ۶، ص ۲۶۶)
۲- سبک شعر پروین
پروین از حیث قالب ،شعری بیشتر قطعه و مثنوی و قصیده سروده است و پنج قطعه ترکیب واره و پنج قطعه غزل نیز دارد و از نظر ویژگیهای لفظی و معنوی و فکری و پیامی، سادگی و روانی و استواری را از سبک خراسانی و شیوایی را از سبک عراقی گرفته و احساسها و اندیشه ها و پیامهای نو را به استادی هرچه تمام تر در آن قالبهای کهن ریخته و عرضه داشته است. در اشعار پروین هم رد پای اشعار ناصر خسرو را میتوان دید و هم نشان پای آثار سنایی و انوری و سعدی و مولوی و ابن یمین و … را از نظر شیوۀ ،بیان بیشتر اشعار پروین سبک سمبولیسم را دارد و از عالی ترین نمونههای شعر سمبولیک زبان فارسی به شمار .است شاعر در اشعار، بویژه قطعه های خود حیوانات و جمادات را سمبول انسانهایی قرار داده و پیامهای خویش
را از زبان آنها بازگو کرده است در شعر پروین همه چیز و همه کس زبان باز میکنند و به گفتگو میپردازند؛ این تنها طفل یتیم و بیوه زن پیر و جوان فقیر نیستند که از دردهای خویش ماجراها میگویند بلکه مانند کلیله و دمنه حیوانات نیز لب به سخن ی گشایند بلبل و زاغ و طاووس و طوطی و پروانه و کرم و پیله و گربه و حلزون و دیگر حیوانها نیز سخنگوی دردهای جامعه و اندیشه ها و خواسته ها و پیام های شاعرند و فراتر از آن جمادات نیز جان گرفته اند و قوۀ ناطقه یافته اند: گل سرخ، لاله، نرگس ،آسیا ،آب ،پایه دیوار ،شمع ،نخ ،سوزن پیراهن شانه، آیینه، نهال و…. همه و همه از دردهای نهفته و نگفته انسانها بویژه انسانهای ،محروم، پرده بر میدارند و با
خواننده دیوان داستانها میگویند.
۳- پایگاه ادبی پروین
افزون بر این که پروین یکی از گویندگان نامدار و ارجمند این مرز و بوم است
می توان گفت پروین از سه جهت پایگاه نخست را داراست
جز
(۱) بزرگترین شاعره ایران است حداقل در شعر عروضی و سنتی)
(۲) بزرگترین شاعر قطعه سراست.
(۳) بزرگترین گوینده مناظره پرداز است.
در میهن عزیزمان ایران که مهد ذوق و ادب و شعر ،است گویندگان بزرگ برتر از پروین فراوان داریم؛ که یکی از آن بزرگان معاصر استاد سخن سنج و سخن آفرین ملک الشعرای بهار است؛ اما از امتیازهای پروین یکی این است که از میان بانوان سخن سرا، شاعری بدین پایه و آوازه نداشته ایم از رابعه قزداری، مهستی گنجوی، مستوره کردستانی نیمتاج خاکپور سلماسی تا سیمین بهبهانی و پروین دولت آبادی و آنان که همگی برای ما عزیزند. از میان گویندگان نامدار ایران قطعه سرایان بزرگی چون ناصرخسرو، انوری، سعدی، ابن یمین جامی و … داریم؛ اما از حیث کیفیت و کمیت بویژه تنوع موضوعات و پیام های انسانی، قطعه های پروین در این میان شأن خاصی دارد و مطالعه قطعاتی چون: آسایش بزرگان، اشک . یتیم ، اندوه فقر باد ،بروت بام ،شکسته برای سنگ مزار، بـه بـاغ نظم، بی پدر، تاراج روزگار، تهی دست تیره بخت حدیث ،مهر دزد خانه، ذره، راه دل، روش آفرینش سرود خارکن سفر ،اشک شکایت ،پیرزن طفل ،یتیم عیب جو، فرشته انس، فریاد
حسرت، کیفر بی هنر، گرگ و سگ، گوهر اشک، مست و هشیار، نشان آزادگی، نکوهش بیجا، نکته ای چند و …. صحت این ادعا را گواهی است صادق.
همان گونه که استاد فقید ملک الشعرای بهار اشاره کرده اند شاعران ما کمتر به صنعت مناظره روی آورده اند؛ امّا با مطالعه ای که نگارنده در قطعه ها و مثنوی های پروین به عمل آورده شمار مناظره ها از مرز صد گذشته و به صد و دوازده قطعه رسیده است. و ما هیچ شاعری را از پیشینیان و معاصران سراغ نداریم این همه مناظره، آن هم با پیام و محتوای عالی عاطفی و تربیتی و انسانی و با قهرمانان و گفت و شنودگران گوناگون سروده باشد، همچون مناظرهای زاغ و ،طاووس آسیا و آب، پایه و دیوار، عالم و نادان،
عدس و ماش، گل و خاک خار و گل بلبل و گل باغبان وگل، بنفشه و باغبان، صاف و درد، دیوانه و زنجیر، سگ و گربه سگ و گرگ بزرگمهر و نوشیروان، آب و آتش، سپیدار و تبر، مار و مور، ابر و گل، شاهد و شمع موش و گربه جغد و طوطی، جعل و زغال، کوه و کاه، دلو و طناب تا به و ،دیگ برف و ،بوستان جوان و ،پیر ذرّه و خورشید، نخ و سوزن سیر و پیاز، روباه و ماکیان، دزد و ،قاضی مست و محتسب گدا و خدا، بلبل و مور، مور و سلیمان، درویش و گنج، امید و نومیدی دزد و خفّاش غنچه و گل، دیده و دل، گوهر و سنگ، عاقل و دیوانه، تیر و کمان ماهی خوار و ،ماهی گل و شبنم، کعبه و دل، کرباس و
الماس و …
۴- سادگی و روانی و یکدستی شعر پروین از ویژگیهای شعر ،پروین سادگی و روانی و نیز یکدستی اشعار اوست و همین ویژگی ها یکی از انگیزه ها و علتهای اقبال ،مردم بخصوص نسل جوان به شعر اوست؛ واژه ها و ترکیب ها و تعبیرهای درشت و دشوار و ناهموار صور خیال دور از ذهن و دیگر پیچیدگیهای لفظی و معنوی در این دیوان بسیار اندک و نادر است و النادر کالمعدوم. مطالعه قطعه های گوناگون و نیز تک بیتیهایی که در پایان همین دیباچه
آمده، نمونه ای است روشن
۵ – فروتنی پروین یکی از خصوصیات و سجایای اخلاقی پروین فروتنی و خاکساری اوست. وی نه تنها خود را برتر از همۀ گویندگان معرفی نکرده و دیگران را ریزه خور خوان طبع خود
نشمرده، بلکه گفته خود را نه در خور ارباب فضل و دیوان خویش را صحیفهٔ «ناچیز و سخن خویش را «صفر» نامیده است که در برابر اعداد به شمار است و نیز خود را کمتر از ذره نامیده است
چکامه و سخن من به صفر میمانست که در برابر اعداد در شماری بود نبود در خور ارباب فضل گفته من در این صحیفهٔ ناچیز یادگاری بود.
به کوه شوق گذاری نمیکنی پروین چو ذره نیز ره و رسم را نمیدانی و نه تنها خود از تکبّر بیزار و بری است بلکه تکبّر و خود پرستی و خودخواهی و خودکامی دیگران را نیز مینکوهد و میکوبد
…. بتر ز دیوپرستی ست خود پرستیدن
و یا
…. هنروران نپسندند خود پرستیدن
و یا
چه حاصل از هنر و فضل مردم خودبین خوشم که هیچم و همچون تو نیستم خود خواه. یکی دیوار ناستوار بی پایه ست خودکامی اگر بادی ،وزد، ناگه گذارد رو به ویرانی
۶ دردآشنایی پروین
روشن ترین ویژگی پیام و محتوای شعر پروین درد آشنایی و اظهار همدردی او با دردمندان و ناتوانان و محرومان و بیداد زدگان اجتماع است. عاطفه و احساس و همدردی در سراسر اشعار او موج میزند؛ از این دسته اند اشعار نغمۀ رفوگر پند برزگر به یتیم، بی پدر، رنج نخست طفل ،یتیم شکایت پیرزن، قلب مجروح
فرزند، اشک
تیره بخت، اندوه ،فقر تهی ،دست نغمه خوشه چین و……
علم و هنر و معرفت و ادب در شعر پروین
او سخت عاشق علم و هنر و معرفت است و به هر مناسبتی به ستایش آن سه می پردازد و افزون بر قطعه های علم سرمایۀ هستی ،است هنر و علم کیمیاست، فضل سرمایۀ بزرگی است، فضل چراغ دلفروز است و … که در این زمینه سروده است، در اشعار
دیگر نیز از علم و عالم هنر و هنرمند تحسینها کرده است؛ از جمله می گوید: به هنر کوش که دیبای هنر هیچ بافنده به بازار نداشت. آن را که دیبه هنر و علم در بر است فرش سرای او چه غم از آن که بوریاست.
از کمال و هنر جان تو شوی کامل. پروین، شراب معرفت از جام علم نوش جان چوکان آمد و دانش گهرش پروین ….
یاری از علم و هنر خواه چو در مانی …..
زیب یابد سر و تن از ادب و دانش …..
تا پای بود ره ادب میرو تا دست بــــــود در هنر می زن.
جهل، چون شب پره و علم چو خورشید است. نکند
هیچ جز این نور گریزانش
تحقیق در شعر پروین
پروین در اشعار خود بارها و بارها تحقیق را می ستاید و خوانندگان را بسوی تحقیق فرامی خواند؛ از جمله میگوید
آن کا و شناخت کعبۀ تحقیق را که -چیست در راه ،خلق خار مغیلان نمی شود. ای خوشا سودای دل از دیده پنهان داشتن مبحث تحقیق را در دفتر جان داشتن به غیر از گلشن ،تحقیق پروین چه باغی از خزان بوده ست ایمن؟ تلاش و کار و کارگر
پروین در بسیاری از شعرهایش خوانندگان را به کار و تلاش فرا می خواند و به ستایش کار و دفاع از حق کارگر می پردازد. قطعات سعی و عمل، ای رنجبر، و نیز ابیات زیر از این دست است
بگفت قدر کسی را نکاست سعی و عمل….
کارگران طعنه میزنند به کاهل
کارگر هر که هست محترم است.
جمله آنان را که چون زالو مکندت خون بریز و ندر آن خون دست و پایی کن خضاب ای رنجبر
۱۰ – پند و حکمت و ارشاد و راهنمایی
پروین با این که زن و جوان ،است اما همچون پیرمردی جهان دیده و فرزانه و دلسوز، همه جا به ارشاد و راهنمایی خوانندگان لب میگشاید. قطعه های روشندل کپست باد بروت نیکی ،دل حقیقت و مجاز، حدیث نیک و بد سرود خارکن، چند پند،
تدبیر پایان از آغاز هم نشین خرد صفت پاکی که را سزد؟ خون دل، ای بیخبر، گفته نفس دزد خانه کارهای ما جمال حق شمع ،راه شرط نیک نامی، آسایش بزرگان، پیک پیری، گره گشای، جان و تن، کارآگاه تیمار خوار و … و همه قصیده ها و مناظره ها نمونه هایی از اشعار ارشادی پروینند و ابیات زیر نمونه های دیگر هزار کاخ بلند ار بنا کند صیاد بهای خار و خس آشیان ویرانی ست. به صحرا سرود این چنین خارکن که از کندن ،خار کس خوار نیست عاقل از کار بزرگی طلبید. تکیه بر بیهده گفتار نداشت. جهل و حرص و خودپسندی دشمن آسایشند. زینهار از دشمنان دوست صورت زینهار
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.