نمایش
دانلود کتاب یازده داستان آواز عاشقانه-جان چیور
دانلود کتاب یازده داستان آواز عاشقانه-جان چیور
یازده داستان آواز عاشقانه
جان چیور ترجمه ی میلاد زکریا
جان چیور (۱۹۸۲-۱۹۱۲)، رمان نویس و داستان کوتاه نویس آمریکایی را گاه «چخوف
حومه ها» نامیده اند. مضمون اصلی آثارش خلأمعنوی و عاطفی زندگی بود. به ویژه روحیات و شیوه
های طبقه ی متوسط و حومه نشین آمریکا را با طنزی طعنه آمیز وصف می کرد که دید اساسا تیره نگر او را تعدیل می کرد.
در سال ۱۹۸۵ برنده ی جایزه ی ملی کتاب» و در سال ۱۹۶۴| پرنده ی مدال هاولز
از آکادمی امریکایی هنرها و ادبیات شد مجموعه ی داستانهای او نیز در سال ۱۹۷۸ جایزهی پولیتزر و دو جایزهای دیگر را به خود اختصاص داد.
چیور معمولا محیط معمولی حومه ها را در تقابل با حالات عاطفی مغشوش یا پنهان شخصیتهایش قرار می دهد. اما آنان در نهایت متوجه نقصهای خود می شوند.
دانلود کتاب یازده داستان آواز عاشقانه-جان چیور
مجموعه های داستان کوتاه از نویسندگان جهان
فاصله وقتشه با من زندگی کنی
باد می وزد وطن فروش آمریکا وجود ندارد آخرین خنده
راویان
فهرست
خداحافظ برادر . ۱… رادیوی بزرگ….۳۳٫٫٫ آواز عاشقانه….۴۹٫٫٫٫ کلانسی در برج بابل..۷۴٫٫٫ فصل طلاق ..۹۰٫٫٫٫٫٫ در مضار جین ..۱۰۷٫٫ کرم سیب …۱۲۸٫٫٫٫ خانواده رایسن ۱۳۵٫٫ معلم موسیقی..۱۴۵٫٫ کلمنتینا…۱۶۱٫٫٫فرشته پل …۱۸۵٫ شناگر…۱۹۹
دانلود کتاب یازده داستان آواز عاشقانه-جان چیور
درباره ی چیور
جان چیور (۱۹۸۲-۱۹۱۲)، رمان نویس و داستان کوتاه نویس آمریکایی را گاه چخوف حومه ها»
نامیده اند. مضمون اصلی آثارش خلأمعنوی و عاطفی زندگی بود. به ویژه روحیات و شیوه های طبقه ی متوسط و حومه نشین
آمریکا را با طنزی طعنه آمیز وصف می کرد که دید اساسآ تیره نگر او را تعدیل میکرد.
چیور در ماساچوست زاده شد و پس از ورشکستگی پدرش در بحران ۱۹۲۹، که خانواده ی
او را از هم پاشید نتوانست تحصیلات دبیرستانی را تمام کند و مجبور به ترک خانه شد. اخراجش از دبیرستان به دلیل سیگار
کشیدن موضوع نخستین داستان چاپ شده ی او «اخراجی» شد. پس از آن به مطبوعات روی آورد و با بسیاری از نویسندگان
برجسته ی آمریکا ارتباط یافت اما تا ۱۹۵۱ هنوز نویسنده ای تمام وقت نبود. پس از انتشار دو مجموعه داستان، نخستین رمان
او که پایه اش روابط پدر و مادرش، و زوال موقرانهی خانواده و زندگی خودش بود در سال ۱۹۵۸ برنده ی جایزه ی ملی کتاب»
شد. کتاب دیگرش در سال ۱۹۶۴ برنده ی مدال هاولز از آکادمی امریکایی هنرها و
ادبیات شد. مجموعهی داستانهای او نیز در سال ۱۹۷۸ جایزه ی پولیتزر و دو جایزه ی دیگر را به خود اختصاص داد.
دانلود کتاب یازده داستان آواز عاشقانه-جان چیور
چیور معمولا محیط معمولی حومه ها را در تقابل با حالات عاطفی مغشوش یا پنهان
شخصیتهایش قرار میدهد. اما آنان در نهایت متوجه نقصهای خود می شوند. بر اساس داستان کوتاه معروف «شناگر» او که در
این کتاب آمده فیلمی با شرکت برت لانکاستر ساخته شد، و در آن نیز در پایان
داستان میفهمیم حکایتهای شناگر از پیروزیهایش خیالپردازیهایی بیش نیست، خانه اش قفل شده و خالی است. چیور در دوتا از داستانهایش دو برادر را نمایندهی ارزشهای
متفاوت و نیروهای مخالف مؤثر در زندگی مدرن قرار میدهد.
جز مجموعه ی داستانهای کوتاه او، Bullet Park هم از آثار برجسته ی او است.
خداحافظ برادر
خانواده ما همیشه از لحاظ روحی خیلی به هم نزدیک بوده. بچه بودیم که پدرمان
در یک حادثه قایق رانی غرق شد، و مادرمان همیشه روی این نکته تأکید کرده که روابط خانوادگی ما دارای چنان ثباتی است
که در هیچ خانواده دیگری پیدا نمی شود. من خیلی درباره خانواده فکر نمی کنم،
ولی وقتی اعضای آن و ساحلی که آنجا زندگی می کردیم و شوری دریا را که فکر میکنم در
دانلود کتاب یازده داستان آواز عاشقانه-جان چیور
خونمان است به یاد می آورم، از این که یک پومروی هستم خوشحال می شوم –
از این که همان بینی، همان رنگ و همان امید به زندگی طولانی را دارم – و از این که ما با این که خانواده متشخصی نیستیم،
وقتی با هم هستیم از این خیال که خانواده پومروی نظیر ندارد لذت می بریم. هیچ کدام از اینها را به خاطر این نمی گویم که به تاریخچه خانواده علاقه دارم
با این احساس بی نظیری در من خیلی قوی یا برایم خیلی مهم است، بلکه به این خاطر می گویم که به این نکته
برسم که ما با همه تفاوت هایمان نسبت به هم وفاداریم، و کوچک ترین رخنه ای در این وفاداری سبب
سردرگمی و عذاب ما می شود.
ما چهار بچه ایم؛ خواهرم دایانا و سه پسر – چدی، لارنس و من. مثل بیشتر خانواده هایی که بچه هایشان
دهه دوم زندگیشان را پشت سر گذاشته اند، ما را هم کار و ازدواج و جنگ از یکدیگر جدا کرده است. من و هلن،
با چهار بچه مان، حالا در لانگ آیلند
دانلود کتاب یازده داستان آواز عاشقانه-جان چیور
زندگی میکنیم. من در یک دبیرستان درس می دهم، و سنم بیشتر از آن است که توقع مدیر –
یا به قول خودمان رئیس – شدن داشته باشم، ولی به کارم احترام می گذارم. چدی که وضعش از بقیه ما بهتر است، با اودت
و بچه هایشان در منهتن زندگی می کند. مادر در فیلادلفیاست، و دایانا، بعد از طلاقش، در فرانسه زندگی می کند،
و فقط تابستانها به آمریکا می آید تا یک ماهی را در لاودز هد بگذراند. لاودز هد پلاژی در ساحل یکی از جزیره های ماساچوست است.
ما آنجا یک کلبه داشتیم، و در دهه بیست پدرمان خانه بزرگ را ساخت. خانه روی یک پرتگاه صخره ای مشرف
به دریا بنا شده، و من به استثنای سن تروپه و چند روستا در آپه نین، آن را از همه جاهای دیگر دنیا بیشتر دوست دارم.
همه ما در خانه دنگ داریم و مخارج آن را بین خودمان تقسیم کرده ایم.
کوچک ترین برادر ما لارنس، که وکیل است، بعد از جنگ کاری در یک شرکت کلیولندی پیدا کرد
و چهار سال هیچ کدام از ما او را ندیدیم.
دانلود کتاب یازده داستان آواز عاشقانه-جان چیور
وقتی تصمیم گرفت از کلیولند برود و برای شرکتی در شهر آلبانی کار کند، به
مادر نوشت که بین دو کار، همراه همسر و دو بچه اش ده روز به لاودز هد خواهد آمد.
این همان وقتی بود که من برای تعطیلاتم در نظر گرفته بودم – در تابستان هم درس می دادم
و هلن و چدی و اودت و دایانا همه قرار بود آنجا باشند، یعنی خانواده دور هم جمع می شد.
لارنس عضوی از خانواده است که کمترین اشتراک را با بقیه ما دارد. هیچ وقت چیز زیادی از او ندیدیم،
و فکر می کنم به همین خاطر است که هنوز صدایش می کنیم
تیفتی – اسمی که وقتی بچه بود رویش گذاشته شد، چون وقتی از راهرو به طرف ا
تاق پذیرایی می آمد که صبحانه بخورد دمپایی هایش روی زمین
دانلود کتاب یازده داستان آواز عاشقانه-جان چیور
کشیده می شد و صدایی می داد مثل «تیفتی، تیفتی، تیفتی.» اسمی بود
که پدر رویش گذاشت و بقیه هم تکرار کردند. بزرگتر که شدیم، دایانا گاهی وقتها به او می گفت
مسیح کوچولو، و مادرمان اغلب صدایش می کرد غرغرو. ما از لارنس خوشمان نمی آمد، ولی
با مخلوطی از تشویش و وفاداری منتظر آمدنش بودیم، و با کمی از شادی و شعف بازیافتن یک برادر.
لارنس بعد از ظهر یک روز اواخر تابستان با قایق ساعت چهار آمد، و چدی و من به استقبالش رفتیم. رفت و آمدهای قایق مسافری در تابستان تمام نشانه های مشخص یک سفر دریایی را دارند – سوت کشتی، زنگ نیم ساعت، گاری دستی،
دیدارهای تازه شده و بوی دریا – ولی سفرهای بی اهمیتی هستند، و آن روز بعد از ظهر که داشتم
قایق را تماشا می کردم که وارد بندر آبی رنگ می شود و به این فکر افتادم که قایق دارد سفر بی اهمیتی را به آخر می رساند،
فهمیدم این دقیقا از همان عقایدی است که لارنس ممکن بود ابراز کند. پشت
شیشه ماشین هایی که از قایق بیرون
دانلود کتاب یازده داستان آواز عاشقانه-جان چیور
می آمدند دنبال قیافه او گشتیم و بدون هیچ مشکلی او را شناختیم. و به طرفش دویدیم و
با او دست دادیم و با ناشیگری همسر و بچه هایش را بوسیدیم، چدی داد کشید تیفتی! تیفتی!» قضاوت در مورد تغییرات
ظاهر یک برادر کار سختی است، ولی چدی و من، وقتی داشتیم با ماشین
به طرف لاودز هد می رفتیم، اتفاق نظر داشتیم که لارنس هنوز جوان مانده. اول او وارد خانه شد، و ما چمدان ها را از توی ماشین در آوردیم. من که وارد شدم در هال ایستاده بود
و با مادر و دایانا صحبت می کرد. آنها
بهترین لباس هایشان را پوشیده بودند و از هیچ کدام از جواهراتشان نگذشته بودند
و اسراف کارانه به او خوشامد می گفتند، ولی حتی آن وقت، وقتی همه داشتند
تقلا می کردند که مهربان تر به نظر بیایند و وقتی که این تقلاها به آسانی نتیجه می دهند،
دانلود کتاب یازده داستان آواز عاشقانه-جان چیور
من متوجه تنش ضعیف فضای اتاق شدم. در حالی که در این باره فکر میکردم چمدان های
سنگین لارنس را از پله ها بالا بردم، و فهمیدم نفرت ما به همان قدرت عشقمان است، و یادم آمد که یک بار، بیست
و پنج سال پیش، وقتی با سنگ به سر لارنس کوبیده بودم، او بلند شده بود و یک راست
رفته بود پیش پدرمان که شکایت کند.
چمدانها را تا طبقه سوم بردم، جایی که روث، همسر لارنس، داشت خانواده اش
را مستقر می کرد. او دختر لاغری است، و به نظر می رسید سفر حسابی خسته اش کرده،
ولی وقتی از او پرسیدم دلش می خواهد یک لیوان مشروب برایش بیاورم بالا، گفت که نمی خواهد.
وقتی به طبقه پایین برگشتم لارنس آن اطراف نبود، ولی بقیه آماده نوشیدن کوکتیل بودند
و تصمیم گرفتیم شروع کنیم. لارنس تنها عضو خانواده است که هیچ وقت از مشروب خوردن لذت نبرده.
کوکتیل هایمان را بردیم روی تراس، تا بتوانیم پرتگاه و دریا و جزیره های شرق را
و..
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.