نمایش
دانلود کتاب زن زیادی – سید جلال آل احمد
دانلود رایگان کتاب زن زیادی – سید جلال آل احمد
دانلود کتاب زن زیادی – سید جلال آل احمد – دانلود رایگان کتاب زن زیادی – سید جلال آل احمد – علم افشا
زن زیادی سید جلال آل احمد تایب: اصدرموسوی،
به عنوان مقدمه رساله ی پولوس رسول به کاتبان
بعد العنوان ، تا کنون ضمن أسفار عهد جدید رساله ای به این عنوان از پولوس رسول دیده نشده بود و در ذیل
اناجیل اربع ، فقط به ذکر سیزده رساله ازین رسول – که حواری ممتاز امم و قبایل بود – اکتفا شده بود که این
رسایل سیزده گانه به ترتیب خطاب به رومیان ، قرنتیان (دو رساله ) ، غلاطیان، اقساسیان ، فلیبیان ،
کولوسیان ، تسالو نیکیان (دو رساله )، تیمو تاووس (دو رساله ) ، تیطو و فلیمون است . رساله ای به عبرانیان
نیز هست منسوب به پولوس رسول و نیز منسوب به برنابای صدیق و همین خود موبد مدعایی است که به
زودی خواهد آمد. الغرض ، عدد این وسایل چه سیزده باشد چه چهارده ، در میان آن ها هرگز ذکری از رساله
ای که اکنون مورد بحث است نیست، اما راقم این اسطور که مختصر غوری در اسفار عهدین داشته ، به |
راهنمایی با دوامعته کاعیاش نسطوری ( که به الزام مشغله ی خویش و به مصداق کل ما تشتهی البطون
تشتغل الفکر و المتون ، سخت در اسفار عهدین ماستغرق است ) و نیز به سابقه ی اشاراتی که در ضمن
مطالعات خود بافت ، اخیرا به یک نسخه ی خطی از انجیل برنابا به زبان مقدس عریانی برخورد که در حواشی
صفحات اول تا هفتم آن ایضا به همین زبان مقدس ، رساله که مانحن فیه مرقوم رفته است .
دانلود کتاب زن زیادی – سید جلال آل احمد
دانلود رایگان کتاب زن زیادی – سید جلال آل احمد
اما این که چرا تا کنون در ضمن سیزده یا چهارده رساله ی فوق الذکر نامی ازین رساله نیامده است العلم عند
الله رساله ی پولوس رسول به کاتبان اما ظن غالب این فقیر و آن دوست کشیش تاسطوری بر آن است که
چون انجیل برنابای صدیق بشارت دهنده به دین مبین اسلام بوده است و لفظ مبارک فارقلیط (paracelet) به
کرات در آن آمده . و به
همین دلیل عمدا از نظر آبادی کلیسای غیر معتبر و حتی مردود شناخته شده به این رساله ی وافی هدایه
نیز به سرنوشت انجیل برنابا دچار گشته است و تا کنون از انظار پوشیده مانده . و با این که حتی در اسفار
عهد جدید نیز بارها ، هم به وجود برنابای صدیق به عنوان یکی از همراهان پولوس رسول و هم به وجود انجیل
او ، اشارات رفته است
هم چنان که در اعمال رسولان بایه نهم آیه ی ۲۷ و باب ۱۱ آیه ۶ و ۲۵ و باب ۱۵ آیه ۱۲تا ۲۴ و غیره ) با این همه
آبای کلیسا انجیل مذکور و دیگر آثار او از جمله رساله ی به عبرانیان را که در بالا ذکرش گذشته، جعلی قلمداد
کرده اند یا در صحت انتساب آن تردید روا داشته اند و حتی جسارت را به آن جا رسانده | اند که آن ها را نوشته
ی دست مسلمانان دانسته اند و خالی از تصوصی که از منابع موثق کلیسایی اخذ شده است و این ها همه
علاوه بر گمنام نهادن برنابای صدیق و آثارش ، مع التاسف موجب ناشناس ماندن رساله ی مانحن فیه از
پولوس رسول نیز گشته است ، و حال آنکه یکی دیگر از دلایل اتقان انتساب این رساله به پولو راسول ،
تعبیرات خاص انجیلی است که گاهی به استعانت گرفته شده و راقم این اسطور آن قسمت ها را تعمیما
لفوائدها ، بین الهلالین گذاشته .
دانلود کتاب زن زیادی – سید جلال آل احمد
دانلود رایگان کتاب زن زیادی – سید جلال آل احمد
دیگر این که سبک و روال انشای انجیل که گذشته از تکرار تاکید آمیز کلمات و مفاهیم و افعال با حذف افعال و
روابط ، حاوی تشبیهات نغز و ساده و زیبا و بدوی است درین رساله ی مختصر نیز دیده می شود . از همه ی
این حدس و تخمین ها گذشته اینک فقیر راقم سطور با | کمال خضوع و احتیاط ترجمه ی رساله ی مذکور را
که به پایمردی همان دوست کشیش نسطوری از سریانی به فارسی به ختام نیکه رسانده است در معرض
قضاوت صاحب نظران قرار می دهد . و از فحول سروران میدان ادیه امید عفو و اغماض دارد ، تذکر این نکته نیز
ضروری است که اگر هراس از قطع نان و آب آن برادر غیر دینی نسطوری نبود ، بسیار به جا بود که ترجمه ی
این رساله ی پولود رسول هم به نام و عنوان او که مالک ناسته ک منتصر به فرد خطی آن و در حقیقت کاشف
آن است منتشر گردد . والله الموفق. اینک ترجمه ی متن رساله ی پولوس رسول به کاتبان 😐
باب اول : این است رساله ی پولوس رسول ، بنده ی پدر ما که در آسمان است ، به کاتبان . ۱- پولوس رسول
که نه از جانب انسان و نه به وسیله ی انسان ، بلکه از جانب پدر که پسر را از مردگان مبعوث کرد . ۲
و رسول خوانده شده و جدا نموده شده برای انجیل خدا) .۴- در کلام پاسز انسان واقع شد که در ابتدا کلمه
بود و کلمه نزد خدا بود و کلمه خدا بود ،) ۵- همان در ابتدا نزد خدا بود . ۶- همه چیز به واسطه ی او آفریده
شد و به غیر
ازو چیزی از موجودات وجود نیافت .
دانلود کتاب زن زیادی – سید جلال آل احمد
دانلود رایگان کتاب زن زیادی – سید جلال آل احمد
۷- در او حیات بود و حیات نور انسان بود . ۸- و اما بعد فرزند آدم کلمه را شناخت و به آن نوشته و نویساند و
روی زمین مسخر کرد و آبادانی کرد و نعمت بافت و کلمه بود و آبادانی بود . ۹- و کلمه کلام شد و کاتب بود و
قانون شروع نهاده | شد. ۱۰- و کلمه بود و قوانین نهاده شد و کلام به دفتر و دیوان شد. ۱۱- کلمه بود و کلام
به دفتر و دیوانه بود و دیوان خانه بود و بنای حبس و زندان شد. ۱۲- کلمه بود و کلام به دیوان ها بود و دیوان
خانه بود و فرزند آدم به زندان درافتاد . ۱۳- کلمه بود و کلام بود و زندان بود و چلیها نهاده شد. ۱۴- کلام بود و
پلها بود و با سر انسان بر چلیپا شد . ۱۵- کلمه بود و چلیها برپای ماند و پسر انسان به آسمان رفت و کلام یا
هر قطره ی باران به زمین رسید و پراکند. ۱۶کلام بود و دیوان مندرس شد و دیوان خانه فروریخته و کلام با هر
دانه ی تخم سر از زمین برداشت . ۱۷- کلمه بود و کلام بود و ملکوت پدر ما که در آسمان است با هرزرع و
نخیل بود . ۱۸- و کلمه بود و کلام را کاتیان نوشتند و مقررات و ناخان پراکندند و کلمه اسپرس محققان
شد. ۱۹- و کلام بود و کتاب بود و طومار تومان به طومارها کردند و همگی عالم را به آن درنوستند ، ۲۰- و کتاب
بود و طومار بود و مدیحه سرایان پوره پز درگاه امرا می نمودند .
دانلود کتاب زن زیادی – سید جلال آل احمد
دانلود رایگان کتاب زن زیادی – سید جلال آل احمد
۲۱- کلام بود و کلام مدیته بود و مدیحه سمرا شاعر بود . ۲۲- کلام بود و شاعر بود و امیران شمشیرها می
آموختند . ۲۳- امیران بودند و شمشیرها اخته بود و شاعران بزدرگاه شان پوره سازی و خندق ها کنده ۲۴-
شمشیرها آخته بود و خندق بود و از خون جوانان انباشته . ۲۵- خون جوانان بود و خون پیران بود و هر دو تازه
بود و بدان آسیب ها گرداندند . ۲۶- شمشیرها أخته بود و خندق ها به خون انباشته و خبائث بر عالم سلطان
بود . ۲۷- خبائث سلطان بود و خون جوانان بسته شده و آب از آسیاب ها افتاد و مورخان در رسیدند ۲۸- نتعش
ها برزمین بود و خون ها بسته و لاشخورها بودند و مورخان نیز , ۲۹- لاشخور بود و مورخ بود و خبائث بر عالم
حکم روا بود و خندف ها انباشته و جنگل ها سوخته و این تاریخ شد ۳۰- تاریخ بود و مورخان آن را به طومار
کردند و سیم و زر براشتران به گنجینه ها بردند . ۳۱- تاریخ به طومار بود و طومار ارجوزه شده و ارجوزه ابزار
شیاطین بود و این همه کلام بود . ۳۲- و سال ها چنین بود و قرن ها چنین بود .
باب دوم و کلمه بود و کلام بود و کلمه در کتاب بود و کتاب در مغرب به زندان بود . ۱- کتاب، ہود و کند و زنجیر در
مغرب بود و کاتبان به رنجبر بودند . ۲- مغرب بود و مشرق بود و خورشید طلوع می کرد و خروشید غروب می
کرد ، ۲- خورشید بود و در مغرب فرو می رفت و کتاب بود و در مشرق طالع می شد.
دانلود کتاب زن زیادی – سید جلال آل احمد
دانلود رایگان کتاب زن زیادی – سید جلال آل احمد
۴-و نور از شرق خاست و خورشید هم ، ۵- و خورشید در مشرق بود و زندان در مغرب . ۶- خورشید برمی آمد
و خورشید می نشاست و یک بار از روزن زندان به درون تافت ، ۷- چنین بود که نور از شرق تافت و غرب را
روشن کرد . ۸- زندان بود و کاتب بود و کند و زنجیر و خورشید تافته بود و کلمه در دل کاتب شد. ۹- کلمه در دل
کاتب بود و کند بریانی و شور در مرا و چنین بود که کاتب قوت یافت. ۱۰- خورشید هم چنان می تافت و نورانی
بود و شعله ی کتاب سوزان و بی رونق شد.
دانلود کتاب زن زیادی – سید جلال آل احمد
دانلود رایگان کتاب زن زیادی – سید جلال آل احمد
۱۱- خورشید بود و زندان بود و کاتب در دل زندان بود و کلمه در دل
او و در پس دیوارهای زندان آن جلیلی دیگر را به دیوان همی بردند . ۱۲- دیوارها بریا بود و خورشید می تافت و
می دید که آن جلیلی دیگر کلام را به نوک پای خویش بر ریگ نوشته . ۱۳- دیوارها بریا بود و خورشید هم چنان
می تافت و رخوت را می زدود و کلام از دل کاتب به جوارح او سر می زد و چه بسا که سر به بیابان گذاشتند.
۱۴- و چنین بود
که پسر انسان به جستجوی درخت معرفت شد و چهار گوشه ی عالم را در کوفت , ۱۵- و سال ها چنین بود و
قرن ها چنین بود | تا درخت معرفت در اقصای شرف یافته شد. ۱۶- پسر انسان بود و درخت معرفت را یافته
بود و هنوز نگران بود تا دانه را بیابد . ۱۷- تخم معرفت بود و پسر انسان آن را شکافت و ناگهان کلام بود . ۱۸- و
کلام به زندان بود و زندان در مغرب بود و آفتابه شرق بر می خاست و به غرب می رفت و پسر انسان دانا بود
که | معرفت را
یافته بود ، ۱۹- معرفت بود و معرفت کلام بود و کلام در دل کاتب در زندان بود ، اکنون معرفت از راه رسیده بود .
دانلود کتاب زن زیادی – سید جلال آل احمد
دانلود رایگان کتاب زن زیادی – سید جلال آل احمد
۲۰- کاتب بود و قدرت کلام در او بود و معرفت آمد و قوت او بیش تر شد و پی زندان ها ماستی گرفت . ۲۱-
خورشید هم چنان از شرق می تافت و نور بود و گرما بود و تاریکی گریخت. ۲۲ و چنین بود که زندان فروریخت و
کلام عالم گیر شد. ۲۳- کلام عالم گیر بود و خورشید طلوع می کرد و خورشید غروب می کرد و کلام بر
دوگونه شد. ۲۴- کلمه ای در شرق بود و کهن بود و وحدت داشت چون با آفتاب بر می خاست و کلمه ای در
غروبه هویدا شد و تازه شد که منقسم بود و چون از تاریکی زندان برآمده بود . ۲۵- شرق بود و کلمه | در
شرق واحد بود و با آفتاب در آسمان بود و دور از دسترس عوام ۲۶۰- غربه بود و کلمه در غرب منقسم بود و از
تاریکی زمین برخاسته بود و پراکنده بود . ۲۷- و هر کاتب در قسمی بود و کلام مشعب بود و کاتب در دل دریا
بود یا در آسمان سیر داشته و در مکاشفه بود .
دانلود کتاب زن زیادی – سید جلال آل احمد
دانلود رایگان کتاب زن زیادی – سید جلال آل احمد
۲۸- و چنین شد تا کاتبان بودند و محرران و نساخان و منشیان
و محققان و طومار نویسان و مدیحه سرایان و ارجوزه خوانان و مورخان
و مترجمان و نورپردازان و کهنه درایان ،
۲۹- سال ها چنین بود ، قرن چنین بود . باب سوم پس کیست کانب و کیست شاعر و کیاست گردآورنده و
کیست آن که کلام را می نویسد ؟
۱-| جز وارث آن که در دل زندان پژمرد و کلام را منکر نشد؟ ۲- و آن که کلام
را با انگشت پا بر ریگ نوشت و بر ان شهادت داد ؟
۰۳ و همگی جز خادمان کلام پدر که در آسمان است؟ ۴- نه
کاتب چیزی است نه گرد آورنده ، بلکه کلام که ابدالآباد زنده است. ۶- اما کاتب و شاعر و گرداورنده هر یک اجر
خویش را به حاسب زحمت خود خواهد یافت
دانلود کتاب زن زیادی – سید جلال آل احمد
دانلود رایگان کتاب زن زیادی – سید جلال آل احمد
– و به حاسب آن که چگونه حق کلام پدر را گزارده.
۸- پس چه بهتر که ادای این حق تمام باشد تا در خلود کلام
شرکت چوبی .۹- کاتب شریک استه با پدر در کلمه و در کلام.
۱۰- اما زنهار کسی از شما خود را نفریبد به این
کلمات که می نویسد و بدین طومار ها که دارد .
۱۱- و گوید که هرچه طومار بلندتر حکمت افزون تر. ۱۲- چرا که
هرچه حکمت این جهان افزون تر غم آن بیشتر .
دانلود کتاب زن زیادی – سید جلال آل احمد
دانلود رایگان کتاب زن زیادی – سید جلال آل احمد
۱۳- و بدان که ملکوت آسمان در کلمه نیست، بلکه در محبت
,۱۴- در کتاب نیست، | بلکه در دل ها .
بلکه در دل ها . ۱۵- در طومار نیست ، بلکه در ناله ی مرغان .
۱۶- بنگر تا کلام را بر آن لوح نویسی که خلود
دارد . ۱۷- چه اگر سنگ را خاره نویسی باز هم ضایع شود.
۱۸- بلکه بر الواح دل که نه از سنگ است بلکه از
گوشت و خون . ۰۱۹ و نه به مرکب الوان ، بلکه به مرکب روح که بی رنگ است.
۲۰- مگر نخوانده ای در کتاب
که چون موسی از میقات بازگشت و فوم در بت پرستی دید الواح را بر سنگ کوفت
و ضایع کرد؟ ۲۱- این است
دانلود کتاب زن زیادی – سید جلال آل احمد
دانلود رایگان کتاب زن زیادی – سید جلال آل احمد
سرنوشت کلام پدر که در آسمان است ، چه رسد به کلام تو که اگر
نه بر دل ها بلکه بر سنگ نویس . ۲۲- چه
رسد که بر طومار یا در کتاب با برکتیبه ی طاق ها و نه بر رواق دل ها .
۲۳- کتاب انواع است و کاتب نیز ، اما
کلمه همان
است . ۲۴- از تو هرکسی چیزی طلبد : یکی کتاب ، یکی شعر، یکی مدح یکی
طلسم ، یکی دعات ، یکی
ناسزا ، یکی سحر ، و یکی باطل سحر. ۲۵- در آن منگر که دیگری از تو چه می طلبد
، به آن بنگر که دل تو از تو
چه می طلبد .
دانلود کتاب زن زیادی – سید جلال آل احمد
دانلود رایگان کتاب زن زیادی – سید جلال آل احمد
۲۶- بدان که (نه آن چه به دهان فرو می رود فرزند انسان را نجس می کند ،
بلکه آن چه از دهان بیرون می آید
.)۲۷- این کلام پدر ما بود و اینکه من می گویمت آن چه تو بر قلم جاری سازی.
۲۸- هر چیز که به زبان گویی از
روح برداشته ای ، اما هر چیز که به قلم نویسی بر روح نهاده ای .
۲۹- با هر پلیدی که به زبان آوری مردمان را
الوده ای ، اما با هر پلیدی که به قلم جاری کتی درون خویش را .۳۰- زینهار تا کلام را به دروغ
بالایی که روح خود را به زنگ سهرده ای. ۳۱- زینهار به کلام
، تخم کین میاش بلکه بذر محبت . ۲۲- زیرا کیست
که مار پرورد و از زهرش در امان ماند و کیاست تاکستان غرام کند
و از انگور بی بهره باشد ؟ ۳۳- قرن ها چنین
باد و ابدالآباد . ۳۴
دانلود کتاب زن زیادی – سید جلال آل احمد
دانلود رایگان کتاب زن زیادی – سید جلال آل احمد
باب چهارم کلام تو ای گانب هم چون گل باشد که چون شکفت بید و دل جوید
و سپس که پژمرد صد دانه از آن
بماند و بپراکند . ۱- نه هم چون خار که در پای مردمان خلد و چون از بین برکنی
هیچ نماند ۲۰ و اگر نه این
همت داری ، هان ! از خار و خسک بیاموز که با همه ی ناهنجاری این را شاید
که اجاق مردمان گرم کند . ۳-
هر یک از شما هم چون چاه باشد که اگر هزار دلو از آن برکشند خشکی نپذیرد
و اگر هزار دلو در آن ریزند لبریز
نشود .۴ – نه هم چون جام که به یک جرعه نوشند و به چند قطره لبریز کنند ،
دانلود کتاب زن زیادی – سید جلال آل احمد
دانلود رایگان کتاب زن زیادی – سید جلال آل احمد
۵- دل شما عمیق باشد و
سینه ی شما فراخ تا کلام در آن ریزند و هرگز تنگی نپذیرد .
– چنان باشد که در کنج سینه ی شما برای هر
ان غم آدمی جایی باشد . ۷- و قلب شما به هر تپش قلب ناشناخته ای جوابی دارد آماده .
۸- چنان باشد که
چاه درون شما هرگز از کلام انباشته نشود ، اما جاودان بتزاود و به همه جانب طراوت دهد .
۹- هم چون
اشتران باشید که در سکوت و طمانینه شباروز روند و به قناعت خورند.
۱۰- و از پلیدی سرگین خود نیز اجاق
سرگردان کاروانیان را مدد کنند ،
دانلود کتاب زن زیادی – سید جلال آل احمد
دانلود رایگان کتاب زن زیادی – سید جلال آل احمد
۱۱- نه همچون کلاعات که بر سر هر دیوار فریاد زنند و دزدی کنند و در و دیوار
مردمان را به نجاست خویش
بیایند. ۱۲- زینهار تا کلام را به خاطر نان نفروشی و روح را به خدمت جسم در نیاوری.
۱۳- به هر قیمتی
، گر چه به گرانی گنج قارون ، زر خرید انسان مشو! ۱۴- اگر می فروشی
همان به که بازوی خود را ، اما قلم
را هرگز ! ۱۵- حتی تن خود را و نه هرگز کلام خود را . ۱۶- به تن خود غلام باش
که خلقت اخرین پدر ماست ؛
اما نه به کلام که خلفت اولین است.۱۷- اگر چاره از غلامر بودن نیست ،
غلام آن کس باش که این حرف ها و
این کلامات و این قلم را آفرید .۱۸- نه غلام آن کسی که تو بیاضی را به این
ابزار اسواد کنی و او بخرد، ۱۹ – نه
این است که حق در همه جا یکی است و به هر زبان که نویسند؟
۲۰- نه این است که به هر اسو نمازگزاری ،
دانلود کتاب زن زیادی – سید جلال آل احمد
دانلود رایگان کتاب زن زیادی – سید جلال آل احمد
ملکوت
آسمان را نماز گزارده ای و دل هر آدمی را که بیازاری دل پر انسان را ؟ ۰۲۱
زیرا که پدر مرا نفرستاد تا حکم
کنم و فریضه گزارم ، بلکه تا بشارت دهم به برادری . ۲۲- پس تو ای کاتب
حکم مکن و فریضه مگزار .۲۳ – بار
وظایف فرزند آدم را به همین قدر که هست اگر بر کوه گزاری از جا برود .
۲۴- اگر توانی چیزی به قدر خردلی از
این بار بردار ، نه که بر آن بیفزایی . ۲۵- ای کاتب بشاره ده به زیبایی و نیکی و برادری
و سلامت ! ۲۶- در کلام
خود عزاداران را تسلا باش و ضعفا را پشتوانه ، ظالمان را تیغ و در رو .
۲۷- بی چیزان را فرشته ی ثروت در کنار
و ثروتمندان را دیو قحط و غلابر در. ۲۸- زیرا به همان اندازه که دردهای ما
در کلام زیاد شود ، تسلای ما در
کلام می افزاید . ۲۹- سال ها چنین باد . قرن ها چنین باد . آمین .
ممنو پزان
دانلود کتاب زن زیادی – سید جلال آل احمد
دانلود رایگان کتاب زن زیادی – سید جلال آل احمد
دود همه خیاط را گرفته بود و جنجال و بیابرو بیش از همه سال بود.
زن ها ناهارشان را سریا خورده بودند و
هرچه کرده بودند، نتوانسته بودند بچه ها را بخوابانند. مردها را از خانه بیرون کرده بودند
تا بتوانند چادرهایشان
را از امیر بردارند و توی بغچه بگذارند و به راحتی این طرف و آن طرف بدوند. داد و بی داد
بچه ها که نجس
شده بودند و خودشان نمی دانستند که خوابشان می اید-سروصدای ظرف هایی
که جابه جا می گردند و برو
بیای زن های همسایه که به کمک آمده بودند و ترقی و نوروف کفش تخته ای سکینه
، کلفت خانه-که دیگران
هیچ امتیازی بر او نداشتند. همه این سروصداها از لب بام هم بالاتر می رفت
و همراه دود دمه ای که در آن
بعدازظهراز همه فضای حیاط برمی خاست، به یاد تمام اهل محل می آورد که
خانه حاج عباس قلی آقا نذری
می پزند.
دانلود کتاب زن زیادی – سید جلال آل احمد
دانلود رایگان کتاب زن زیادی – سید جلال آل احمد
و آن هم سمنوی نذری چون ایام فاطمیه بود و سمنو نذر خاص زن
حاجی بوده مریم خانم ، زن حاج
عباس قلی آقا ، سنگین و کوتالو، باپاهای کوتاه و آستین های بالارده اش
غل می خورد و می رفت و می آمد.
یک پایش توی اشپزخانه بود که از کف حیاط پنج پله می رفت و یک پایش توی اتاق
زاویه و انبار و یک پایش پای
سماور ، با این که همه کارش ترتیب داشت و دختر بزرگش فاطمه را مامور
ظرف ها کرده بود و رقیه اش را که
کوچک تر بود، پای اسماور نشانده بود و خودش هم مامور آشپزخانه بود،…
با همه این دلش نمی آمد دخترها
را تنها بگذارد.
دانلود کتاب زن زیادی – سید جلال آل احمد
دانلود رایگان کتاب زن زیادی – سید جلال آل احمد
این بود که هی می رفت و می امد؛ به همه جا سر می کشید؛
نفس زنان به هم کس فرمان
می داد، با تازه واردها تعارف می کرد بچه ها را می ترساند که شیطنت نکنند؛
دعا و نفرین می کرد به پاتیل
ممنو سر می کشید رقیها…آهای رفیه إجایی واسه گلین خانم بردی؟» | چشم الان
می برمه «آهای عباس
ذلیل شده ااگر دستم بهت برسه ، دم خورشید کبابت می کنم. » مگه چی کار کرده ام ؟
خدایا افیاش!» خانم
جون خیلی خوش اومدید. اجرتون با فاطمه زهرا,عروستون حالش چه طوره؟»
دانلود کتاب زن زیادی – سید جلال آل احمد
دانلود رایگان کتاب زن زیادی – سید جلال آل احمد
های شما رو می بوسه خانم .ایشالاه عروسی دختر خودتون خداندرتون رو قبول کنه.
عمقزی به نظرم دیگه
وقتش شده که آتیش زیر پاتیلو بکشیم : ها؟» نه ، فنه.هنوز یه نیم ساعتی کار داره.*
«وای خواهر ، چرا این قدر دیر اومدی؟ مجلس ختم که نبود خواهر!» و به صدای مریم خانم
که با خواهرش
خوش و بش می کرد، بچه ها فریاد کتان ریختند که : «ای خاله تیاتی، خاله تیاتی
و با دست های دراز از سرو
کله هم بالا رفتند.خاله بچه نداشته و تمام بچه های خانواده می دانستند که
جوابه اسلام ان تبات است.خاله
از زیر چادر، کیف پارچه اش را درآورد ؛
زیب آن را کشید و یکی یکی دانه آب نبات توی دست بچه ها گذاشت ،
اما بچه ها یکی دو تا نبودند. مریم خانم پنج تا بچه بیشتر نداشت؛ فاطمه و رقیه و عباس و
منبر و منصور. اما
آن روز خدا عالم است دست چند تا |
دانلود کتاب زن زیادی – سید جلال آل احمد
دانلود رایگان کتاب زن زیادی – سید جلال آل احمد
و برای ایه نبات دراز شد. دو میز و نیم آب نباتی که خاله عز راه خریده بود در یک چشم به هم زدن
تمام شد و
هنوز فریاد بچه ها بلند بود که :
خاله نباتی ، خاله نیاتی .* وقتی همه آب نبات ها تمام شد و خاله همه گونه های کیف را
هم گشت، یک پنج
قرانی دراورد و عباس را که پسری هشت ساله بود ، کناری کشید و پول را توی
مشتش گذاشت و در
گوشش گفت :
بدو باریکلا ایک فرونش مال خودته.
دانلود کتاب زن زیادی – سید جلال آل احمد
دانلود رایگان کتاب زن زیادی – سید جلال آل احمد
چارزارشم اب نبات بخر، بده بچه ها!… اما حلال حروم نکنی ها؟ هنوز جمله آخر تمام نشده بود که عباس رو
به در حیاط ، پا به دو گذاشت و بچه ها همه به دنبالش.
الحمدالله، خواهراگاش زودتر اومده بود. از دستشون ذله شدیم. » با این که بچه ها رفتند ،
چیزی از
سروصدای خانه کاسته نشد.زن ها با گیس های تنگ بافته و آستین های بالا زده
چاک بخه هایی که از بس
برای شیر دادن بچه ها پایین کشیده بودند شل شده بودند شل و ول مانده بود،
عجله می کردند
دانلود کتاب زن زیادی – سید جلال آل احمد
دانلود رایگان کتاب زن زیادی – سید جلال آل احمد
: احباط می
کردند به شهر کمک می کردند و برای راه انداختن باساط النمنو شور و هیجانی
داشتند همه تند و تند می
رفتند و می آمدند ؛ به هم تنه می زدند ؛ اسلام می کردند ؛ اشوخی می کردند !
متلک می گفتند ، یا راجع
به عروس ها و هووها و مادرشوهرهای همدیگر نیش و کنایه رد و بدل می کردند:
وای عمقزی پسرت رو دیدم . حیوونی چه لاغر شده بود این عروس حشریت
بگو کمتر بجزونتش،»
وااچه حرف ها إقباحت داره دختر. هنوز دهنت بوی شیر میده.* *اوا صغرا خانم
إخاک بر سرم إدیدی نزدیک
دانلود کتاب زن زیادی – سید جلال آل احمد
دانلود رایگان کتاب زن زیادی – سید جلال آل احمد
بود این زهرای جونم مرگ شده هوو تورم خبر کنه.اگر این مادر فولاد زره خبردار می شد،
همه هوردود می –
کشیدیم و مثل این دودها می رفتیم هوا.* ای بابا !اونم یک بنده خدا است .
رزق مارو که نمی خورده.*
پس رزق کی رو می خوره؟اگه این عفریته پای شوهرت ننشسته بود که حال
و روزگار تو همچین نبود.* جمله
اخر را مریم خانم گفت که تازه چادر خواهرش را گرفته بود. از آن طرف می گذشت
و می خواست به صندوق
خانه بیرد.
دانلود کتاب زن زیادی – سید جلال آل احمد
دانلود رایگان کتاب زن زیادی – سید جلال آل احمد
دم در صندوق خانه ، رو به خواهرش که پا به پای او می آمد، آهسته افزود:
می بینی خواهر اکرم از خود درخته.همین خاله خانباجی های بی شعور
و بیه هستند که شوهر الدنگ من
میره با پتا
شش تا بچه سزم هوو میاره .» راستی ابجی خانم چه خبر تازه از آن ورقا؟
هنوز هوون نزاییده ؟»
ایشالا که ترکمون بزنه و میگن سه روزه داره درد می بره. اسرتخته مرده شور
خونه! حاجی فرماساف منم
لابد الان بالای اسراش نشاسته ، عرق پیشونیش رو پاک می کنه بی غیرت،
فرصت رو غنیمت، دوناسته.*
نکنه واسه همین بوده که امسال گندم بیشتری سبز کردی.» | *اوا خواهرانه حرف ها؟
تو دیگه چرا سرکوفت
می زنی؟ و از صندوق خانه درآمدند و به طرف مطبخ راه افتادند که آن طرف حیاط بود.
بریم سری به اجاق بزنیم خواهرایک من گندم امسال، کپله رو از دستم دربرده تو هم نیگاهی
بکن!هر چی
باشه کدبانوتر از متی* و دم در مطبخ که رسیدند ، مریم خانم برگشت و رو به تمام زن هایی کرد
که ظرف می
شاستند ، یا بچه کوچولوهاشان را سریا می گرفتند، با شلوارهای خیس شده بچه ها
و..
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.