نمایش
دانلود کتاب افاده ای ها – وودی آلن
دانلود رایگان کتاب افاده ای ها – وودی آلن
دانلود کتاب افاده ای ها – وودی آلن – دانلود رایگان کتاب افاده ای ها – وودی آلن – علم افشا
افاده ای ها
وودی آلن برگردان: استراله امرایی
الار آلاه خصوصی بودن هم مصیبتی است.
آدم از صبح تا شب باید با هزار جور جانور سروکله بترند. به همین دلیل، وقتی آن مردک معیف نان ورد بایکوت سرش را انرافت پایین و به دخترم آمد تنم مورمور شد.
گفت: ایتر؟ کایزر لوپوویتس؟ در آمدم که:« روی جواز کارم این طور نوشته. | د رستم به دامنت، باید هر طور شده به من کمک کنی!
یکی مرا عاجز کرده و مرتب سر کیسه ام می کند مثل بید می لرزید.
لیوانی کذاشتم روی میز و به طرف او سراندم. یطری الکلی را که برای مصارف غیر پزشکی دم دست داشته، به او دادم
د بهتر است بنشینی و با آرامش کامل همه چیتر را توضیح بدهی.
د بیتم، قول می دهی به زنم عرفی نزنی؟
: آقای ورد، بهتر است با من روراست باشی.
ولی من نمی توانم قول برهم).) ستی کرد برای خودش نوشیدنی بریند.
ولی دستش چنان می لرزید که صدای به هم خوردن لیوان و بطری تا سر خیابان هم می رفت. نصف نوشابه را توی کفشش ریخت.
دانلود کتاب افاده ای ها – وودی آلن
دانلود رایگان کتاب افاده ای ها – وودی آلن
گفت:« من بدبخت کار کردم. تعمیر کار اسباب بازی های اجق وجق که وقتی است به آن میزنی، برق می گیردت.)
د نوب؟ د میدانی، خیلی از مأمورها و دم للفتها، مخصوصا توی وال استریت از بازی با آن کیف می کنند.) و حاشیه نرو. برو سر اصل مطلب. من حوصله ندارم.)
د من کلى توار کی کشیده ام. می دانی که تنهایی خیلی سخت است. نه، فکر بد نکن، ببین کایزر ! من اساسا روشنفکر هستم.
یک انتلکتوئل واقعی! می دانی آدم خیلی راست می تواند هر که را دلش خواست پیدا کند. ولی خوب زن های فهمیده و روشنفکر حکم کیمیا را دارند.) در ادامه بده.)
دراستش، تعریف این دخترک را خیلی شنیده بودم. هجده سال داشت. یک دانشجوی اهل بنیه ، پولی می گرفت و می آمد درباره هر موضوعی بحث می کرد.
تبادل نظر، می فهمی که؟
دقیقا نه!» د ببین سوء تفاهم نشود. زنم خیلی فهمیده و خوب است.
دانلود کتاب افاده ای ها – وودی آلن
دانلود رایگان کتاب افاده ای ها – وودی آلن
ولی خوب از پاوند و الیوت سر در نمی آورد که بنشیند و با من بحث کند. وقتی با او عروسی کردم، خبر نداشتم، بعدا فهمیدم.
دنبال زنی بودم که از نظر روحی و فکری مرا تغذیه کند و مدرک و مشوق من باشد. حالا اگر پول هم می گرفت، مفت چنکش.
من نمی خواستم زیار قاطی ماجرا بشوم، یک تجربه سررستی روشنفکری کفایت می کرد. بعد هم راهی اش می کردم برود. فکر بد به سرت نزند کایزر، من ترم زن و بچه داری هستم.
اهل اختلاط و این بحثها هم نیستم.) و این قضیه چند وقت ادامه داشت؟ د شش ماه. هر وقت ویرم می گرفت. به د فاسی، تلفن می کردم.
رییس بود و فوق لیسانس ادبیات تطبیقی داشت، او هم نامردی نمی کرد و یک روشنفکرش را می فرستار سراغ من، از آن فهمیده ها
فهمیدم. از قرار، آقا از آن مردانی بود که نقطه ضعفش زن فهمیده و روشنفکر است. دلم برای مردک یف تان می سوخت.
دانلود کتاب افاده ای ها – وودی آلن
دانلود رایگان کتاب افاده ای ها – وودی آلن
ابله! فهمیدم که کلی از این ها هستند که جانشان در می رود چهار تا کلام روشنفکری با جنس مخالف اختلاط کنند و یک پولی هم بدهند و ویرشان فرد بنشیند.
و حالا طرف تقریر می کند که به زنم می گوید و باج می خواهد.)
کی باج می خواهد؟
و فلاسی، ناکس ها توی اتاق هتل جاسوسی می کردند و نوار مرا در حال بحث سر سر زمین بی حاصل الیوت و سبکه رادیکال او ضبط کرده اند.
در بعضی جاهای بحث خارج زره ام. حالا ده هزار تا می خواهند وگرنه سراغ کلارا می روند. کایزر دستم به دامنت.
باید کمکم کنی. کلارای بریقت، بفهمد رق می کند.)
شستم خبر دار شد،
موضوع دار و دسته دخترهای تلفنی قدریم بود.
شایعاتی شنیده بودم که بچه های مرکز دنبال پرونده کروهی زن تحصیل کرده هستند.
ولی تا جایی که خبر داشتم دار و دسته آنها متلاشی شده
یوم
د شماره تلفن فلاسی را بکیرا
دانلود کتاب افاده ای ها – وودی آلن
دانلود رایگان کتاب افاده ای ها – وودی آلن
د چکار کنم؟ و آقای ورد پرونده شما را قبول می کنم. روزی پنجاه دلار به اضافه هزینه های جانبی.
حالا برو کلی اسباب بازی تعمیر کن تا پولش را دربیاوری.
د هرچه باشد ده هزار تا نمی شود.) تلفن را برداشت و شماره کرفت. گوشی را از دستش گرفتم و پشمکی زدم. یواش یواش از او قوشم می آمد.
چند لحظه بعد صدای کسی از آن طرف در آمد.
و هرچه توی ذهن داشتم بر زبان آوردم:« کمان می کنم بتوانید یک بحث یک ساعته را برای من جور کنید.)
و البته عزیز خان، راجع به چه موضوعی می خواهی بحث کنی؟
دلم می خواهد راجع به ملویل بحث کنه.
د نهنگ سفید یا رمان های کوتاه تر شد د چه فرقی می کند؟ د نرخش فرق دارد.
همین. قیمت سمبولیسم هم ترغش و برای من چقدر آب می خورد؟
فرق دارد.)
د پنجاه تا صد چرب برای مربی ریک. بحث تطبیقی بین ملویل ها ثوران را هم بخواهی،
با صد چرب بورش می کنم. | و نرخش عادلانه است.) آدرس و شماره اتاقم را در پلازا به او دادم.
د چه شکلی باشره گفتم:د آن را می گذارم به سلیقه فورت، و کوشی را گذاشته صورتم را تراشیدم.
مقداری قهوه تلخ کفلمه کردم و چند تا راهنمای خلاصه ادبی را ورق زد.
ضربه ای | به در خورد. (ر را که باز کردم دختر جوان موسرخی دم در بود.
درست مثل یک کپه بستنی وانیلی.
دانلود کتاب افاده ای ها – وودی آلن
دانلود رایگان کتاب افاده ای ها – وودی آلن
د سلام. من شر هسته.) لامذهبها عیب عسی داشتند،
می دانستند با خیالات آرم چطور بازی کنند. موی صاف بلند، کیف چرمی، گوشواره نقره ای، بدون آرایش.
گفته:« تعجب می کنم، چطور جلوت را نگرفتند؟! خبر چینها روشنفکرها را خوری می شناسند
و یقه شان را می گیرند.)
و چقدر سارهای. یک پنبی کف دستشان بکذاری رام می شوند.
تعارف کردم بنشیند و گفتم:« شروع کنیم.
سیگاری روشن کرد و یک راست سر اصل مطلب رفت
: به عقیده من باید از این دیدگاه شروع کنیم که
بیلی بار توجیه تقابل خداوند با آرمی است. نه سه پا؟
n’est ce past?
پی آمده: جالب این که همین طور است. ولی با برخورد میلتون فرق دارد. می خواستم براند سر (ر می آورد یا نه؟
معلوم بود آمادگی دارد: نه، بهشت گمشده فاقد ساختار جانی بد نیتی است.)
نس نس کتان گفته:« درست. درست. کاملا ثق با شماست.)
گمان می کنم ملویل بر فضایل معصومیت در مفهومی زیرکانه ولی ظریف،
صحه گذاشته است. شما
موافق نیستید؟
دانلود کتاب افاده ای ها – وودی آلن
دانلود رایگان کتاب افاده ای ها – وودی آلن
خوب به او میدان دارم بتازد.
کم سن و سال بود ولی نتون و رموز روشنفکر بازی را فوت آب بود،
قرص و محکم عقاید خود را بیان می کرد؛
اما معلوم بود رفتارش تصنعی است.
تا می آمدم نظری تازه مطرح کنم، پاستی توی آستین داشت: بلی بلی! کایزر.
عجب مفهوم عمیقی! بنازم. به این می گویند برداشت افلاطونی از مسیحیت.
چقدر قتله، چرا از همان اول متوجه نشدم.
حدود یک ساعت از هر دری سخن راندیم. گفت که باید برود.
یک اسکناس صدی کف دستش گذاشتم. د ممنونم عزیز.
د اگر با من راه بیایی باز هم کیرت می آید.)
د سر در نمی آورم.) کتیکاری اش را برانکینتم،
دوباره نشست د فرض کن بخواهم یک میهمانی بدهم؟
و چه بدر میهمانی؟ د مثلا رو خانم بیایند و درباره دیدگاه های نوام چامسکی بحث کتند؟
د معرکه است! و اگر دلت نتواست فراموشش کن… گفت: باید با فلاسی حرف بزنی.
خرج برمی دارد مفتی که نیست.)
حالا وقتش بود که دستم را رد کنم.
نشان کارآگاه خصوصی ام را مثل برق در آوردم. حالی اش کردم که روراست خور (ه.
چی؟ د من کار آگاهم عزیز!
بحث ملویل در برابر پول طبق ماده۸۰۲ جرم است. باید تشریف ببرید یک آب خنک میل کنید.)
مردک لجن!
دانلود کتاب افاده ای ها – وودی آلن
دانلود رایگان کتاب افاده ای ها – وودی آلن
و بهتر است مقر بیایی و با خود من کار را تمام کنی، وگرنه هر چه دیدی از چشم خودت دیدی. مطمئن باش که توی زندان تارت نمی کنند.)
ناگهان بغضش ترکید : د کایزر مرا ول کن بروم.
برای تکمیل دوره فوق لیسانسم پول لازم داشتم. (۳ | بار تقاضای بورس من رد شد. خدایا کمکم کن!»
همه داستان را ریقت وسط. محل تولدش، اردوگاه تابستانی سوسیالیست ها و میکساری بی بتر دیار! از آن دانشیوهای فرغوان بود.
هر کتاب فلسفه ای که پیدا می کرد یک مدار دست می گرفت و توی حاشیه اش می نوشتد صحیح است. اما فقط یک جا از خط خارج شده بود
د من پول نقد لازم داشتم. یکی از بچه ها گفت مرد زن داری را می شناسد که زنش درک عمیقی
و..
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.