نمایش
آن سوی نامواژگان
واژه شنای تاریخی اماکن دوسوی البرز در حوزه های زبان تبری مازندران، گلستان، گیلان شرقی، البرز (تالقان)
تهران (قصران داخل ) قزوین (الموت)
علی اصغر یوسفی نیا
علاوه بر آثار مذکور تعدادی از آثار و آلبومهای موسیقایی مرجع و یا هنری که توسط استادان و هنرمندان فرهنگخانه تحقیق یا خلق گردید، نیز در زمره ی اهداف انتشاراتی فرهنگخانه قرار دارد.
در این میان حمایت از آثار تحقیقی دیگر مولفان مازندرانی نیز در سرلوحه ی برنامه های این مرکز قرار دارد. کتاب آنسوی نامواژگان که حاصل تلاشهای محققانه یکی از شناخته شده ترین نویسندگان مازندرانی است در حقیقت ادامهی تحقیقات زبان شناسی فرهنگ واژگان تبری به شمار می آید ؛ فرهنگی سال ۱۳۸۱ در پنج مجلد وزیری منتشر گردید و آقای علی اصغر یوسفی نیا در از سرمولفان این اثر قرار داشته است.
www.tabestanfo
امید اینکه فرهنگخانه ی مازندران با حمایت دوستداران فرهنگ بومی و ملی بتواند علاوه بر پژوهشهای راهبردی و تعریف شده در مرکز پژوهش های این موسسه دیگر آثار ارزشمند تحقیقاتی و هنری سایر مولفان و هنرمندان را منتشر نموده و از این طریق در حفظ و گسترش میراث های معنوی و فرهنگ و هنر این مرز و بوم گامهایی در حد توان بردارد.
فرهنگخانه ی مازندران
مرکز پژوهشهای مازندران شناسی
درباره ی مؤلف
یوسفی نیا از جمله چهره های تأثیرگذار و شاخص فرهنگی – ادبی است که در کانونهای روشنفکری و اهل قلم در استانهای گلستان
مازندران و گیلان در جایگاه نویسنده و مورخی مرجع قرار دارد. علاوه بر مقالات علمی و پر اهمیتی که از سوی این نویسنده در ح گردید «تاریخ تنکابن
ایشان نه تنها در گستره ی البرز شمالی بلکه در با آثاری که در
فصلنامه های معتبر همچون اباختر و گیله a streamineل الأثری منحصر
سطح ملی و در رابطه با تاریخهای منطقه ای نگاشته ش
به فرد محسوب میشود. تاریخ تنکابن اگرچه با هدف ثبت رویدادهای تاریخی، سیاسی و نظامی این نقطه از ایران نوشته شد اما مهمترین حوادث تاریخی شرق گیلان و غرب مازندران را منعکس ساخته و از منظری دیگر برشی طولی
و هوشمندانه ی مقاطع مهمی از تاریخ ایران محسوب میشود. انتشار تاریخ تنکابن مجامع علمی و فرهنگی منطقه را متوجه درک عمیق، قلم نافذ و مؤثر این مورخ نموده و چاپهای متعدد آن از سوی ناشرین مختلف حاکی از توجه و اقبال عمومی دوستداران رسالات تاریخی از این اثر ماندگار است
یوسفی نیا از مؤلفان اصلی و ویراستار علمی اثر پنج جلدی «فرهنگ واژگان «تبری است که از سوی مؤسسه ی کتاب سال کشور نامزد
بهترین اثر پژوهشی در حوزه ادبیات تحقیقی گردید.
این مورخ پژوهشگر که قریب به یک دهه از عمر خود را صرف همکاری مستمر با دیگر مؤلفان فرهنگ مذکور نمود، تبیین و تشریح
شمار قابل اعتنایی از مداخل مبنایی و مهم این اثر را بر عهده داشت. پس از انتشار فرهنگ واژگان تبری و در ادامه ی تکمیل و تحقیق این پژوهش با همراهی و مشارکت ابوالحسن واعظی از دیگر پژوهشگران
مؤثر فرهنگ -تبری به تألیف و تدوین اثر دیگری با عنوان نام ها و نامداران مازندران غربی همت گماشت دیری نپایید که نام ها و نامداران مازندران غربی به عنوان اثری قابل استناد در معرفی شخصیتهای ،علمی ،فرهنگی اجتماعی و دینی و مذهبی غرب مازندران نایاب گردید. پس از آن اثر تاریخی و پر ارج مشروطه ی بی نقاب به قلم این مورخ ، که اساس آن مستند به یکی از اسناد گرانبهای دوران مشروطه بدران غربی است با
به زیور چاپ آراسته شد مشروطه ی بی tainدند
مقدمه ای وزین همراه است. این مقدمه با چیدمان فکورانه ی رخدادها و عناصر تأثیر گذار و نیز تعیین دقیق سهم و نقش جنبشها و جریانات مهم سیاسی و مذهبی در حیات تاریخی منطقه ی مازندران نشانگر اوج نبوغ این مورخ و درک عالمانه ی او از مکانیزمهای پیشبرنده حیاتِ تاریخی این حوزه ی مهم البرز شمالی است.
نگارنده بی جهت نمیداند تا دوستداران و علاقمندان تاریخ را جهت سهولت فهم رویدادهای تعیین کننده و درک مقاطع سرنوشت ساز تاریخ
مازندران به مقدمه ی درخشان مشروطه ی بی نقاب ارجاع نماید.
آنسوی نامواژگان بی تردید «آنسوی نامواژگان را میبایست حاصل شم پژوهشی دانش زبانشناختی و اشراف این پژوهشگر نسبت به یکی از شاخه های
مهم زبان پهلوی (غربی) یعنی زبان تبری دانست.
این اثر که ناظر بر رمزگشایی از مفاهیم بنیادی و سر به مهر مهمترین
شهرها آبادیها و اماکن تاریخی ،مازندران ،گیلان استار آباد (گلستان) و دماوند و قصران است با اتکا به ریشه یابی تطبیق و معادل یابی اوستایی و پهلوی آنها صورت پذیرفته است.
به رغم روزگار ناساز اوضاع ناهمساز و سوگ سنگین از دست دادن
فرزندی برومند و با وجود کهولت سن این مورخ پر ارج به عشق روشنگری زوایای تاریک منطقه و آگاهی مردمان از چند و چون زیستگاه های خویش چهار سال از عمر خود را صرف پژوهشهای کتابخانه ای و میدانی آن نمود.
در این میان هر گاه در یافته ها و داده های کتابخانه ای برخی نامواژگان
نارسایی و با تردیدی وجود داشت بی درنگ در شرق و غرب البرز و در مشاهده ی دقیق مکانها؛ اسناد
رستان
داده و با حصول
و استنادات کتابخانه ای را با مواضع میدانی اطمینان و بی تردید نسبت به ثبت و ریشه یابی آنها در عین حال آثار کتابخانه ای مورد مطالعه ی مؤلف که در پایان همین اثر درج گردید حاکی از این است که بسیاری از کتب مرجع در زمینه ی زبانشناختی، فقه اللغه و نیز آثار تاریخی و تفسیری در این حوزه مورد تدقیق و فیش برداری قرار گرفت تا ریشه یابی و معادل یابی با یافته ها و
مکانهای مورد نیاز حضور مییافت تا با مشاهده اید
دستاوردهای زبانشناسی عالمان و زبانشناسان برجسته منطبق باشد. به خاطر چنین کوششها و دغدغه ها است که بی گمان کتاب «آنسوی نامواژگان را میتوان در طراز یکی از مهمترین منابع تطبیقی زبان تبری با زبانهای اوستایی پهلوی و فارسی میانه قرار داد. آشکار است که این اعتبار زبانشناختی افزون بر ارزشهای تاریخی جغرافیایی و فرهنگی این
اثر پربار است.
دیباچه
سالهایی دور از پیش تخت خانه پدری مشرف بر باغی پوشیده از بوته های سبز چای نگاه کودکانه ام هر بامداد و شام به البرزی بود که با قامت افراشته و شکوه تحسین برانگیزش را مبهوت ابهت خود می ساخت نور شنگرف سان خورشید هر پگاه و ریزشو دانه های الماس گونه ی برفهای زمستانی بر تارک ،قله ها از احساسی وصف ناپذیر لبریزم میساخت این جدا از مشاهده ی لذت بخش هر
.۱۷۷۷۷۳۰aan شادمانه و
ساله هیاهویی بود که در راههای صعب العبور این کوهستان گالشهای
ستبر اندام و ورزیده موجد آن بودند.
مردمی
تنگدست و جنگل نشین که با مجموع داروندار شبانی خود ایستگاههای زمستانه دامداری را به مقصد بنه های بهاره نشین و سپس استقرار در ارتفاعات بی درخت پی می گرفتند. انسانهایی سخت سالم ولی ساده و بی خبر و بی اعتنا به گذشته بدون در گوش داشتن خروش زندگی و تموج حیات در فضاهای زمانی پیش از خود، از کوه نعمت می گرفتند و حق شناسانه چون اجداد کهن خویش به تکریم و ستایشش می پرداختند.
جدا از اینها نامهای پر ابهت و زیبایی بود که با وجود پیچیدگی در هاله ای از اسرار و ابهام به هر بخشی از البرز مقدس مستقلاً هویت می بخشید و بر زبانها جاری بود بدون آنکه درک درستی از مفاهیم آن واژگان در دست باشد. این نامها ضمن دارا بودن گنجینه ای از یادها و سرگذشتهای شنیدنی در گذشتگان زندگان و آیندگان را نیز به هر از مقاصد خود راهنما میشدند بعدها که خود زائر خُرد و حقیر سویی این راه های کوهستانی شدم و با کاری) (ورزاهای خسته از کار در شالیزار به قصد اطراق در املاک علف چر کوهستانی، ناظر آخرین شکل باربری گاوهای نر باری) ورزا در این راه .بودم معمای پیچیده و حل
ناشده واژه های به ظاهر گنگ و بی معنی کوهستان همچنان بیچاره ام میداشت نامواژگانی که هر یک حاوی افسانه هایی بودند که از فضای مه آلود اساطیر و آمیختگی با واقعیات تاریخی حاصل آمده بودند. روایاتی سکرآور و مستی بخش که جز خواب کردن اذهان ساده و سرگشتگی و بی سرانجامی کنجکاوان ،هوشمند چیز دیگری با خود نداشتند. زمانهای طولانی به سررسید و معلومم شد که این اسامی مجهول و نا آشنا، جزء مهمی از فرهنگ و تاریخ و هویت ملی هر قوم و ملتی است که متأسفانه قدر و منزلتشان آنچنان که باید و سزاوار جایگاه آن ، تفسیر درست و اصولی و
برداشتن نقاب از ناشناخته های آن مسیر : تاریخ حیات اقوام را در عرصه های متنوع فرهنگ آشکار میسازد و به نسبت به آن، ستونهای دانش بر شالوده آن افراشته میگردد. گوهر توانائی در ذات دانائی نهفته است و ناتوانی نوزاد ناقص الخلقه و منفور جهالت میباشد. کتاب حاضر تلاشی در تبیین مفاهیم اسامی جغرافیایی ناظر بر روستاها، کوه ها، رودها، دشت ها، دره ها، چشمه ها و دریاچه های دو سوى البرز خشک و مرطوب از آخرین مرزهای تاریخی و حال گیلان در جهت پیوستگی به خاک مازندران تا سرزمین گرگان است. در این پی جوئی مستمر و گاه ملالت بار که محدودیت دانش مؤلف در گستره ی وسیع زبان شناسی و زباندانی از موانع قابل ملاحظه ی آن بوده به نکاتی در خور تعمق دست یافته ام. بدیهی است درک مفاهیم و معانی اسامی جغرافیایی متعارف که عمری کمتر از سه هزاره دارند زباندانی و تسلط کامل بر زبانهای کهنه و نو را میطلبد و آشنایی با این علم از لوازم اصلی و حتمی این پژوهش میباشد. هر چند بررسی و توصیف علمی زبان در چارچوب جدید از دو قرن اخیر تجاوز نمیکند ولی در همین زمان
است شناخته نگردید نامهایی که در صوت عمومی در ذات
اندک جهش تازه ای در این حوزه آغاز گردید. سرانجام این نتیجه ی کلی حاصل آمد که زبان مهمترین ویژگی ذاتی و عرضی انسان است که می تواند وجه تمایز او با دیگر جانداران قرار گیرد این سرمایه ذاتی ذهن انسان در سراسر جهان از طریق مکانیسم فراگیری خاصه از راه تکامل زیستی در سرشت بشر حادث شده و از طریق ژن از پدر و مادر به فرزندان منتقل میشود و آنها نیز به نسلهای بعد با شرایطی رو به رشد و کمال انتقالش میدهند
بخشی از نامواژگان حوزه های متنوع زبان تبری به قدری قدیمی و کهنه اند که به یاری هیچ یک از گویشهای متعدد این زبان و زبانهای رایج گذشته و حال قابل تبیین و تفسیر اقناع کننده نیستند. مگر پژوهشی ژرف و تبحر در زبان و تاریخ و جامعه شناسی و علم الاساطیر و دیگر علومی که دسترسی به شرایط زیستی و فرهنگی اعصار کهن را در ارائه و تشریح چنین ساختاری آسان سازد این اسامی بسیار قدیمی که پیش از ترکیب و تکامل زبان تبری موجود در عرصه ی تاریخ پدید آمده اند به هیچ وجه تعیین تقریبی ابداع و ردشان میسر نیست. نامواژگان مورد بحث خارج از تحولات قانونمند گفتار روز و در مسیری
ستان
و کار as aest) گردیدند، اما
کاملاً جداگانه و مستقل با سخت جانی قابل داده و با اینکه گاه دچار تغییرات آوایی و حتی .
هر زمان همراه با اجزای تازه به کار گرفته شدند.
حیات خود ادامه
علت دوام و استمرار چنین واژگانی را باید در نوع نگاه تازه واردان جهانجوی در حاشیه شرقی دریای مازندران خاصه در فلات ایران دانست؛ چرا که اقوام آریائی وارد بر این خاک میان اسامی فردی و انسانی و اسامی خاص جغرافیائی تفاوت قائل بودند. واژگان مولود عرصه های اساطیر با تغییرات حادث در روزگار غالباً بی معنی می شدند و اسامی تازه ای متناسب با روح زمانه پدید می.آمد. در حالیکه نامواژگان جغرافیایی کهن از این دایره تغییر بدور می ماندند زیرا علاوه بر آنکه چنین حساسیتی درباره ی آنها وجود نداشت بلکه وجود و حضورشان در صحنه ی فرهنگ هر اجتماع مافوق حوادث و جدال ها و استحاله های ناگزیر روز و روزگار بود.
بافت اسامی متعارف اماکن در مازندران و قلمروی فرهنگی و جغرافیایی این زبان آمیخته ای از زبانهای ایرانی باستان همچون
اوستایی مادی و پارسی باستان و یا از زبانهای ایرانی میانه مانند پهلوی اشکانی و ساسانی و سغدی برآمده.اند به این دیگ هفت جوش باید فارسی دری کردی لری گیلکی و تاجیکی را نیز افزود. سهم دو زبان پهلوی اشکانی و ساسانی را در ترکیب زبان تبری باید بیش از دیگر زبانهای کهنه و نو دخیل دانست.
در این میان مناطقی از مازندران همچون سوادکوه و رویان قدیم کوهستان کجور و نور در دو سوی شمال و جنوب به سبب همسایگی
با ری باستان و دارا بودن پادشاهیهای آریائی ساسانی پس از حمله اعراب بـه مـدت یـک ،هزاره از لغات و واژگان پهلوی بیشتری برخوردارند.
اسامی جغرافیایی مطرح شده در این کتاب براساس درک امروزی واژه های کهن در ترکیبات قدیم معنی گردیده اند. قطعاً واژگان مورد بحث در زمان نامگذاری مفاهیمی کمابیش غیر از درک امروزی ما داشتند. چرا که تغییرات حاصل در مدلول برخی واژه ها اصلی رایج در همه ی زبانهای گیتی میباشد
نباید از یاد برد که هر اجتماعی در شیر ادواری تاریخ حیات خــود ا
همد چون
که برابر
نامگذاری موثر
شبکه های متعدد و متنوعی از ارزشها را معیارهای سنجیده و جا افتاده در سیستم احوال جوامع بشری برابر قاعده ی کل هستی پیوسته در . تغییر و تحول است باید انتظار داشت که مفاهیم واژه ها و معانی اسامی نیز در حال تغییر و دگرگونی باشند تعابیر نیک و مقبول در مقطعی دیگر از زمان ممکن است به تعابیری زشت و ناپسند تبدیل شده و ارزشها به ضد ارزش و فضیلت ها به رذیلتها و یا بالعکس تغییر مفهوم دهند. نمونه ی آن واژه کل kal و محتوای تاریخی و اخلاق جنسی آن در ظرف
زمان دراز در حوزه های جغرافیائی شمال و بخشی از ایران است همچنان است اماکنی که با نام حیوانات تعرفه شده اند و مفهوم امروزی آن با تغییر ارزشهای زمانی شرم آور گشته است. این نام ها از اواخر عصر حجر و آغاز عهد آهن ابداع گشته اند و با فرهنگ و بینش حاکم بــر آن جوامع متناسب بودند ولی با دیدگاه ها و معارف امروزی کاملاً
متفاوتند و به تعبیری از جمله شناعتهای بارز به شمار می آیند.
نامواژگان دو سوی البرز که منتخبی از آن در حد توان و طبع بی
ادعای نگارنده به کتاب حاضر راه یافته در مثل به قطره و دریا ماند. خوشه چینی فقیرانه ای است از خرمن فرهنگ و تاریخ پربار حیات مردمی که در دو سوی این کوه اساطیری زیسته و نشانه های انسان زیستی خود را در هر نقطه ای از آن به یادگار گذاشتند. در اینجا خواننده
با روایت خشک تاریخ و بایدها و نبایدهایش و عوارض جغرافیایی محض مواجه نیست بلکه جوهر زندگی را در قالب واژگانی مییابد که مردمانی جان سخت با نیروی اعجاب برانگیز ،حیات معنایش کرده اند. تاریخ نیست ولی در عین حال حامل همه ی دست آوردهایی است که بشر در حوزه دیرینه شناسی نژادشناسی دین و آئین و در یک کلام فرهنگ در تمامی جلوه ها و ابعاد ویژه اش توان دست یابی به آن را دارا است. نام هایی که حامل اخبار غارنشینی انسان های حاشیه ی جنوبی دریای مازندران و در حوزه جغرافیای این خطه است و یا سیر دین و
تبر ستختلف در بطن
صو
روایات کلامی خود دارد از تمدنها سخن به .
اخلاق و سنن قومی و آئینهای زندگی aba ostadt dan) تدوام خودی و
سقوط آن از شقاوت و آزادگی از نجابت و نانجیبی
ی آورد و صعود و
بیگانه و بربرهای درشت خونی که طومار حیات فرهنگ و تمدن را در فلات ایران دریدند و ساکنان البرز گنجور یادهایشان شدند. جغرافیای سحرانگیزی که در بطن خود آبادی و ویرانی شکوه و خاک نشینی و اقبال و ادبار را یکجا با خود دارد این فرهنگ هدیه ای است به همسرم که واژگان صبوری و بردباری را در زندگی برایم معنی کرده است و ادای دینی است به جناب آقای جهانگیر نصری اشرفی پژوهشگر نستوه و نامدار مازندرانی در حوزه ی فرهنگ و زبان و جناب آقای ابوالحسن واعظی تنکابنی که تشویق ها و دلگرمی ها و کمکهای بیدریغ آن ،عزیزان، نگارش این وجیزه را امکان پذیر ساخته است. سپاس ویژه نیز لایق خانم راضیه طاهری است
که دقت وسواس آمیزی در تایپ اثر از خود به ظهور رسانده اند. در پایان لازم است یادآور شوم که تنظیم کتابشناسی و استخراج منابع و برخی اصطلاحات مربوط به تعدادی از مداخل توسط دوست ارجمند
آقای عباس شیرزادی آهودشتی صورت پذیرفت که بدینوسیله از ایشان
قدردانی می نمایم. و همچنین از آقای یاسر عزآبادی و همکارانشان که با دقتی در خور تقدیر کلیه مسائل رایانه ای اعمال تصحیحات و صفحه آرایی و بسته بندی این اثر را به انجام رساندند سپاسگزارم
علی اصغر یوسفی نیا
شهریور ۱۳۹۱ خورشیدی
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.