نمایش
دانلود کتاب گنج های تروا – ایروینگ استون
دانلود رایگان کتاب گنج های تروا – ایروینگ استون
دانلود کتاب گنج های تروا – ایروینگ استون – دانلود رایگان کتاب گنج های تروا – ایروینگ استون – علم افشا
گنجهای تروا
ایروینگ استون ترجمه: فریدون رضوانیه
سوفیا» و دیگر دخترهای دهکده در کلیسای کوچک روستا، مشغول تزئین شمائل سنت ملیتوس» بودند که
خواهر کوچکترش «ماریگو» نفس زنان از راه رسید و هیجان زده گفت:
– سوفیا، آمریکائیه اومده. خواستگارت رو میگم. آقای «شیلی مان» ؟. سوفیا اندکی لرزید و زیرلب گفت: –
رسید؟ اما قرار نبود تا شنبه بیاد.
– شاید، اما فعلا که مثل سد سکندر توی باغ نشسته و شربت می خوره، با عمو او بمپوست اومده. مادر
گفت عجله کن
به همین الان میام. به مادر بگو اول حمام می گیرم و بعد لباس عوض میکنم
ماریگو از در بیرون خزید و سوفیا بهت زده وسط قالیچه دست بافت خوش طرح و رنگی که وسط کلیسا پهن
شده بود ایستاد. دخترها که دست از کار کشیده بودند، هیجان زده به او خیره شده بودند. همین یک سال
پیش بود که خانواده سوفیا در تابستان به ویلای خودشان در یک مایلی آتن می رفتند و این دخترها همدم و
مونس سوفیا بودند. اما از وقتی که وضع مالی پدرش خراب شده بود، آن ویلا برایشان به منزله پناهگاه در
آمده بود. سوفیا سالهای آخر تحصیلش را در مدرسه دخترانه و پرهزینه «آرساکیون» به پایان رساند. اما این
امر فقط با فداکاری بیش از حد خانواده و کمک های بی دریغ عمو «ویمپوس» ممکن شده بود. سوفیا،
همانطور که از کلیسا خارج می شد، صدایی از گلو بیرون داد. خارج کلیسا، خورشید در واپسین دم روز،
گرمای خود را سخاوتمندانه بر میدان «سنت ملیتوس» می ریخت و مردان به | کافه های زیر درختان نخل پناه
برده بودند تا فنجانی قهوه غلیظ سر بکشند. لیوانها و قاشق های چایخوری در هوای لطیف، درخشندگی
مطبوعی داشت.
دانلود کتاب گنج های تروا – ایروینگ استون
دانلود رایگان کتاب گنج های تروا – ایروینگ استون
خانه سوفیا آن سوی میدان باسنت ملیتوس» واقع بود، اما او برخلاف همیشه برای کوتاه کردن مسافت، پیاده
رو را انتخاب نکرد و از زیر درختان حاشیه میدان به سوی خانه روان شد. مشتاق لحظه دیدار بود. برای مرور
آنچه که شش ماه پیش در آن روز ماه مارس پیش آمده بود به وقت احتیاج داشت. در آن زمان عمویش چیزی
گفته بود که در نظر سوفیای هفده ساله چیزی بیش از یک شوخی نبود. ولی حالا می رفت تا رنگ واقعیت به
خود بگیرد.
سیزده سال پیش، در ۱۸۵۶، تنوکلتوس ویمپوس در دانشگاه سنت پترزبورگ الهیات می خواند و به یک
آلمانی، زبان یونان باستان می آموخت. آن مرد که اشتیاق بسیاری به فراگیری زبان داشت، در طول یک هفته
پیشرفت زیادی کرد. او تحصیلکرده نبود و بیشتر عمر خود را به تجارت رنگ، روغن زیتون و جای گذرانده بود و
بدین ترتیب، دانشجوی بیست و چهار ساله الهیات با هاینریش شیلی مان» سی و چهار ساله طرح دوستی
ریختند..
هاینریش شیلی مان در ششم ژانویه ۱۸۲۲ در بخش مکلنبورگ آلمان به دنیا آمده بود و از آنجا که زبان روسی
را به راحتی حرف میزد به عنوان نماینده شرکت بی اچ. شرودر و شرکاء به سنت پترزبورگ اعزام شده بود.
آنجا در کنار کارهای شرکت، کسب و کاری برای خود به راه انداخت و تبعه تزار شد. در اوج هجوم طلا در ۱۸۵۰
به کالیفرنیا رفت و بخت، دوباره آغوش خود را به روی او گشود.
دانلود کتاب گنج های تروا – ایروینگ استون
دانلود رایگان کتاب گنج های تروا – ایروینگ استون
دو سال بعد به سنت پترزبورگ برگشت و همسری برگزید و پدر سه فرزند شد. در طول جنگ کریمه، بخت
برای سومین بار به روی او لبخند زد. ازدواج او از همان روز اول محکوم به شکست بود.
دانلود کتاب گنج های تروا – ایروینگ استون
دانلود رایگان کتاب گنج های تروا – ایروینگ استون
در بهار ۱۸۶۵، به نیویورک رفت تا به تابعیت آمریکا در آید. او در آنجا خود را هنری شیلی مان معرفی کرد و به
ایندیاناپلیس» رفت تا ترتیب طلاق را بدهد. از آنجا نامه های زیادی به دوست قدیمی خود در آتن، که حالا پدر
ویمپوس نامیده می شد، نوشت و بارها از او خواست تا یک همسر یونانی برایش بیابد. پدر ویمپوس هم
جریان را با خانواده سوفیا
در میان نهاد و پیشنهاد کرد که سوفیا را به شیلی مان معرفی کنند.
پدر ویمپوس یک چنین تصویری از شلیمان ارائه کرد: «اول فکر می کردیم که با روشهای قدیمی داد و ستد
می کند چون شخصا با مشتریها وارد مذاکره می شد و وظایف یکنواختی به کارمندانش محول می کرد. حتی
خودش شخصا کشتی ها را قبل از ترکد گمرک وارسی می کرد. در جنگ کریمه با ارتش روسیه یک تجارت
انحصاری برپا کرده بود. در اواخر ۱۸۶۳، که چهل و یکساله شده بود می خواست از تجارت دست بکشد و می
گفت
گرچه به پول خیلی علاقه دارد اما پول برایش وسیله ایست تا بتواند «تروای هومر» را کشف کند.)
دانلود کتاب گنج های تروا – ایروینگ استون
دانلود رایگان کتاب گنج های تروا – ایروینگ استون
سوفیا به سرعت از گوشه میدان پیش می آمد، در حالی که از نامه آقای شیلی مان به عمو ویمپوس به
هیجان آمده بود. ویمپوس این نامه را به او داده بود تا نگه دارد و سوفیا آنقدر آن را خوانده بود که همه اش را از
بر می دانست.
دانلود کتاب گنج های تروا – ایروینگ استون
دانلود رایگان کتاب گنج های تروا – ایروینگ استون
دوست عزیز، نمی توانم بگویم که چقدر از شهر و مردم شما خوشم می آید. به روح مادرم قسم می خورم
که تمام سعی خود را برای خوشبخت کردن همسر آینده ام به کار بندم. قسم میخورم که نگذارم به او بد
بگذرد و اگر زن خوب مهربانی باشد روی دیدگانم جمایش می دهم. بنابراین از تو خواهش می کنم همراه
جواب نامه عکی کسانی را که در نظر گرفته ای برایم بفرست. اما اگر بتوانی عکس بهترین آنها را بفرستی،
از تو ممنون می شوم. خواهش میکنم دختری را انتخاب کن که مثل خواهرت یک فرشته مجسم باشد، باید
فقیر أما تحصیلکرده باشد و به «هومر» و یونان مورد علاقه من هم عشق بورزد. مهم نیست که زبان خارجه
نداند. اما باید خصوصیات یک یونانی را دارا باشد. موهای سیاه و اگر ممکن باشد. زیبا، اما بزرگترین خواسته
من از او داشتن یک قلب پاک و دوست داشتنی است. شاید یک یتیم با دختر یک هود ادب دوست را که برای
امرار معاش به پرستاری روی آورده است
بشناسی. .. .. . . . . ..’ ‘ سوفیا وقتی به خانه رسید، برخلاف معمول از در جلو وارد شد تا از چشمان
خانواده و مهمان محترمشان که در باغ نشسته بودند دور بماند. .
دانلود کتاب گنج های تروا – ایروینگ استون
دانلود رایگان کتاب گنج های تروا – ایروینگ استون
به محض آنکه دستگیره را لمس کرد، احساس غریبی وجودش را پر کرد: به خانه برود با اینکه با مردی که
خواهان ازدواج با او بود آشنا شود؟ نمی توانست تصمیم بگیرد. سوفیا فکر کرد اما به خاطر آن موضوع شیلی
مان هم نمی تواند تصمیم بگیرد.». ……..
پدر ویمپوس که گفته بود نمی خواهد در امور خانواده او دخالت کند عکس دو دختر دیگر را نیز برای شیلی مان
فرستاد، او هم در اوایل ماه مارس به زبان یونانی جدید جواب . داده بود:
دانلود کتاب گنج های تروا – ایروینگ استون
دانلود رایگان کتاب گنج های تروا – ایروینگ استون
و از آنجا که دنیا دیده می باشم و قیافه شناس هستم لذا خیلی زود می توانم شحصیت صاحبان عکسها را
بگویم. آنکه نامش و پولکسین گوستی» است باید از نژاد ایتالیایی باشد. سن او برای ازدواج با من مناسب
است اما، رئیس مآب، متکبر و عصبانی است. البته شاید در اشتباه باشم و اگر او را از نزدیک می دیدم در او
گنجینه ای از آرزوها می یافتم. در مورد « سوفیا انگی ترو منوس، باید بگویم که او زنی دلپذیر، مهربان،
سخاوتمند و یک خانه دار واقعی است. اما
برای مردی چهل و هفت ساله خیلی جوان است سوفیا دستگیره را چرخاند و پا به درون خانه گذارد. اتاق
نشیمن را در سمت چپ و ناهارخوری را در سمت راست پشت سر گذاشت و به آشپزخانه رفت، و لگن
بزرگی را پر از آب جوش کرد و بعد از پلکانی باریک، خود را به اتاقش رساند.
دانلود کتاب گنج های تروا – ایروینگ استون
دانلود رایگان کتاب گنج های تروا – ایروینگ استون
اتاق او روبه روی میدان بود. لگن را روی دستشویی گذاشت و بعد یک حوله کف اتاق پهن کرد و از درون
کشویک لیف بیرون کشید. یک صابون یونانی هم درون لگن انداخت و به کمک لیف مشغول شستشوی خود
شد.
وقتی می خواست خودش را خشک کند، تصویر خود را در آینه بالای دستشویی نگاه کرد. یک دختر هفده
ساله با پاهایی دراز که او را بلندتر از دیگر همسالانش در آرساکیون نشان می داد.
با ناباوری به خود گفت: یک خواستگار اینجاست و شاید حالا دارد درباره ازدواج حرف می زند! قرار است زندگی
من بین شوهر و بچه هایم تقسیم شود؟ عشق شبیه چیست؟ آیا یک زن می تواند مثل دوران دختریش
خوشحال باشد؟».
دانلود کتاب گنج های تروا – ایروینگ استون
دانلود رایگان کتاب گنج های تروا – ایروینگ استون
روی لبه تخت نشست و لباسهایش را پوشید و دوباره به آینه خیره شد.
صورت من… (به دنبال کلمه مناسب گشت) خیلی زیباست. اما در آرساکیون می گفتند زیبایی زن در سیرت
او نهفته است. از آینه دور شد. تا به حال کسی او را زیبا خطاب نکرده بود. آن کلمه چندان مناسب حال او
نمی نمود. گرچه کسانی بودند که او را زیبا می دیدند. اما به یاد گفته های عمویش در ژوئن گذشته افتاد:
. سوفیا، عزیز من، امروز برق شادی در چشمان تو می درخشد و این همان وقار و زیبایی یک زن یونانی
است. تو علاوه بر چهره بشاش، کلامی دلنشین داری. این هم یادگار بونان قدیم است.
. عمو تئوکلتوس، شما فقط یک شعر لطیف خواندید.
دانلود کتاب گنج های تروا – ایروینگ استون
دانلود رایگان کتاب گنج های تروا – ایروینگ استون
۔ سوفیا، دخترم، امروز می خواهم برای اولین و آخرین بار حرفی به تو زده باشم. من به زودی از استادی
دانشگاه کنار می روم تا سقف کلیسای خودمان شوم.
– یک اسقف!! اما این بدان معنی است که هرگز نخواهید توانست ازدواج کنیدا
. سوفیای من، حتی عاشق هم نمی توانم بشوم. من تا به حال دل در گروزنی ننهاده ام. تمامی فکر من
متوجه خدا و کلیسا بوده است.
دانلود کتاب گنج های تروا – ایروینگ استون
دانلود رایگان کتاب گنج های تروا – ایروینگ استون
سوفیا به طرف پنجره اتاق رفت. به این امید که خواستگارش را ببیند، به باغ خیره شد و پدر و مادرش را دید.
آنها پشت به پنجره نشسته بودند و قسمتی از بدن یک مرد هم دیده می شد که بدون شک، هنری شیلی
مان بود. پدر ویمپوس هم با ردای بلند سیاهی که از گلو تا
نوک پایش را می پوشاند در میان آنها نشسته بود و اندام تنومندش با یک سر بزرگ تکمیں می شد.
به گفته پدر سوفیا «این مغز می بایست چنین سری هم داشته باشد. راستش نمیدانم آیا گردنش را به درد نمی آورد؟
سوفیا بار دیگر به دقت او را نگریست و صدای پر طنینش را شنید. پدر ویمپوس حالا سی و هفت سال داشت
یعنی بیست سال پیرتر از سوفیا بود. اما صورتی جوان و بدون چین و چروک داشت. او در اکروپولیس به دنیا
آمده و در رشته تئولوژی از دانشگاه آتن فارغ التحصیل شد.
دانلود کتاب گنج های تروا – ایروینگ استون
دانلود رایگان کتاب گنج های تروا – ایروینگ استون
و در پترزبورگ به ادامه تحصیل پرداخت و در همانجا با هنری شیلی مان طرح دوستی ریخت. او با استفاده از
یک بورس چهار ساله، دکترای فلسفه خود را از دانشگاه لایپزیک گرفت و در سن بیست و هشت سالگی به
آتن برگشت و استاد الهیات شد و اولین دستور زبان عبری را در یونان منتشر کرد. شش سال بعد بدون اینکه
دانشگاه را رها کند و بدون آنکه در کلیسا حضور داشته باشد کشیش کلیسای ارتدوکس شد. او به عنوان
اسقف می بایست در مکان کوهستانی و فقرزده ای به نام تری پلیس زندگی نماید. سفرهای بسیار کرده
دانلود کتاب گنج های تروا – ایروینگ استون
دانلود رایگان کتاب گنج های تروا – ایروینگ استون
بود و به خاطر هزینه آن دو هزار دلار هم مقروض بود که ماهانه دو درصد نزول آن را می پرداخت. مهمترین
خانواده های آتن او را به عنوان داماد بر روی دیده می نشاندند اما او اسقف شد. پس بدون ازدواج با دختر
های بدشانسی که دوستشان نداشت چطور می توانست دبونش را بپردازد؟
دوستش هنری شیلیمان با یک چک بانکی از پاریس مشکل او را حل کرد. و هنری شیلی مان! : وقتی پدر
ویمپوس نامه ای از دوستش دریافت کرد که در آن از او خواسته بود دختری : برایش در نظر بگیرد، فورا نزد
خانواده سوفیا رفته بود تا با آنها مشورت کند. او و سوفی
دوستان خوبی برای هم بودند و مخصوصا ریاضیات و فیزیک و توسیدید و هومر و یونان باستان ایشان را به هم نزدیکتر کرده بود.
سوفیا دختر بانشاطی بود که خنده از لبانش محو نمی شد و در هفده سالگی بیشتر از سن و سالش می نمود.
دانلود کتاب گنج های تروا – ایروینگ استون
دانلود رایگان کتاب گنج های تروا – ایروینگ استون
پدر ویمپوس لبخندزنان می گفت: .کدام مردیست که بداند یک دختر جوان به چه چیز شبیه است.
اینکه او به فکر زندگی آینده سوفیا بود امری طبیعی به نظر می رسید. هر خانواده یونانی که دختر هفده
ساله ای داشته باشد به فکر جهاز اوست. دخترها چندان حق حرف زدن
نداشتند و هیچ دختری درباره سنت ها کنجکاوی نمی کرد. وقتی پدر ویمپوس أصرار داشت که سوفیا هم در
مراسم خواستگاری حضور داشته باشد، در واقع سنت شکنی کرده بود. سوفیا می دانست که عمویش خیر
او را می خواهد. از پشت پنجره نگاهی دیگر به خواستگارش انداخت و زانو زنان به دعا مشغول شد.
دانلود کتاب گنج های تروا – ایروینگ استون
دانلود رایگان کتاب گنج های تروا – ایروینگ استون
لباس کتانی سفیدی که خواهر بزرگش «کاتینگو» سالها قبل پیش از ازدواج می پوشید برای سوفیا بزرگ بود،
هر چند به خاطر بدن گوشتالو و چاق «کاتینگو» – ارثیه مادرش برای او هم کوچک شده بود.
سوفیا وقتی لباس را پوشید و آخرین تکمه آن را انداخت، پی برد که اصلا مناسب او نیست و بر تنش گریه می
کند. اما این بهترین لباس او بود. از زمان بحران مالی پدر، لباس نو دیگری در خانواده انگس تروموس دیده نشده
بود.
پدرش در آن بحران مالی، مغازه بزازی و خانه بالای مغازه را در میدان «رامویسه ؟ از دست داد. خانه ای که
مشرف به کلیسای بیزانتین» و خیابان پرازدحام «اونگلیس تریاس بود. سوفیا و یکی دیگر از بچه های خانواده
در همان کلیسا تعمید داده شده بودند.
دانلود کتاب گنج های تروا – ایروینگ استون
دانلود رایگان کتاب گنج های تروا – ایروینگ استون
خانواده سوفیا برای کاتینگو جهاز مناسبی دست و پا کرد و او به خانه بر آیونز سینسیوس ساعت ساز رفت.
اما کمی بعد از ازدواج او، موعد پرداخت قروض گئورگیس انگس ترو منوس فرا رسید. شریکی گئورگیس هم
یونان را ترک کرد و او را تنها گذاشت. تنها راه
گریز، فروش ساختمان زیبایی بود که یادگار جهاز زنش به شمار می رفت. خانه ای که اتاقهای بسیار و باغچه
ای در پشت بام داشت، اما حالا دیگر خانه میدان روم ویس و جهیزیه ویکتوریا گلادراکی در کار نبود.
گئورگیس پشت مغازه را اجاره کرد و با دو فرزند بزرگش «الکساندروس و اسپیروس» به کار مشغول شد اما
اجاره بها آنقدر سنگین بود که این سه نفر به سختی می توانستند قوت الایموت خانواده را فراهم کنند. این
بحران مالی، تنزل اجتماعی نیز برای انگس ترومنوسها در آتن به ارمغان آورد.
دانلود کتاب گنج های تروا – ایروینگ استون
دانلود رایگان کتاب گنج های تروا – ایروینگ استون
دیگر جهازی برای سوفیا یا ماریگو در کار نبود و پانا گیونس کوچکترین فرزند خانواده نمی توانست به دانشگاه
برود. مادام ویکتوریا، مادر سوفیا، زنی کوتاه قد و چاق بود که
چهره ای مغرور داشت و همیشه لباس ساده می پوشید. وی از خانواده های برجسته کرت بود که اجدادش
علیه ترکها قیام کرده و بعد از ۱۸۳۴ که آتن پایتخت یونان شده بود، بدانجا پناه آورده بودند.
اگرچه از دست دادن خانه و موقعیت اجتماعی برای مادام ویکتوریا گران می آمد اما سوفیا هرگز کلامی
شکوه آمیز از دهان او نشنیده بود. مادرزنی مهربان و فداکار بود. وقتی به کلنوس پناه آوردند به آرامی سوفیا
را مخاطب قرار داد
دانلود کتاب گنج های تروا – ایروینگ استون
دانلود رایگان کتاب گنج های تروا – ایروینگ استون
۔ سوفیای عزیز من، آنچه میگویم به خود تو مربوط می شود. تو هفده سال داری و به زودی از آرسا کبون فارغ
التحصیل می شوی. نه من و نه پدرت برای فرستادن تو به خانه شوهر عجله نداریم و من همیشه به دنبال
بهترین شوهر برای تو بوده ام اما امروز دیگر نمی توانم این توقع را داشته باشم.
زیرا جهازی در کار نیست و
کسی هم بدون جهاز، با تو تن به ازدواج نمی دهد. کسی هم نمی تواند موقعیت قبلی تو را به تو بازگرداند. |
سوفیا از جای جست و گونه های گوشتالوی مادر را بوسید . اما مادر، من تا بیست و چهار ساله بشوم و
بترشم هفت سال وقت دارم. مادام ویکتوریا از شنیدن کلمه «بترشمه بر خود لرزید.
۔ اوه سوفیا، شانس کمی برای ما باقی مانده است. شاید بهترین فردی که می توانیم برای تو در نظر بگیریم
یک کشیش بی چیز و یا یک افسر جوان بی مایه ارتش باشد.
اما بهترین کسی که در حال حاضر در خانه ما را
کوفته، یک غریبه آمریکائیست که برای پیدا کردن همسر به یونان آمده است.
او از جمله کسانی است که به
جهیزیه اهمیتی نمی دهند و به دنبال دختر خوبی هستند که خانه داری شایسته باشد.
دانلود کتاب گنج های تروا – ایروینگ استون
دانلود رایگان کتاب گنج های تروا – ایروینگ استون
سوفیا موضوع را در آن موقع چندان جدی نگرفت. به من می خواهم معلم شوم در حالی که هنوز در امتحانات
ورودی شرکت نکرده ام.
ابتدا لباس پوشید، موهایش را شانه کرد، سپس رختخوابش را مرتب نمود.
پیش خود فکر کرد که پیش از این
نمی تواند طول بدهد. هنگام عبور از راهرو، از پنجره مشرف به باغ، آنها را دید که دور هم نشسته بودند و
صدای قوم و خویشها را شنید.
اینان برای دیدن این میلیونر مشهور و افسانه ای از گوشه و کنار کلنوس به
خانه سوفیا هجوم آورده بودند.
دانلود کتاب گنج های تروا – ایروینگ استون
دانلود رایگان کتاب گنج های تروا – ایروینگ استون
سوفیا پوزخندی زد و با خود گفت: – عجب، مثل اینکه برای خواستگاری تمام یونان آمده است نامه ای که عمو
ویمپوس در اواخر آوریل دریافت کرد در واقع یک پیشنهاد بود.
دوست عزیز، من پای بند سوفیا انگلس فرونتوس شده ام و قسم می خورم که او تنها کسی است که
همسر آینده می خواهد شد. به دو دلیل نمی دانم برای ازدواج آمادگی دارم یا نه. اول
آنکه به درستی معلوم نیست وضع طلاق به کجا بیانجامد و دوم اینکه نزدیک به شش سال است که به عارضه
ای مردانه مبتلا شده ام.
اگر بدانم که برای ازدواج کاملا آمادگی دارم یک لحظه هم تردید نخواهم کرد که به
آن بیایند و با سوفیا صحبت کنم. باید صبر کرد. اگر عارضه ام بر طرف نشود ازدواج نخواهم کرد.
سوفیا چند
ساله است؛ موهایش چه رنگی است پیانو می نوازده زبان خارجی می داند؟ خانه دار خوبیست ؟
آیا هومر و
دیگر نویسنده های یونان باستان را می شناسد؟ یعنی موافقت می کند که در پاریس بماند و موهرش
دانلود کتاب گنج های تروا – ایروینگ استون
دانلود رایگان کتاب گنج های تروا – ایروینگ استون
را در سفر به ایتالیا، مصر و هر جای دیگر همراهی کند؟ گرچه سوفیا می دانست که هنری شیلی مان در
طول دو روزی که در آن بوده، به دیدن دختر های دیگری هم رفته است.
هنری اینها را از پدر ویمپوس مخفی
نگه نمی داشت و در واقع او را در جریان تمام مسائل قرار می داد.
به دیدن دختری به نام «چاریکلیاه رفته بود،
او اثر خوبی روی من نگذاشت. قدش بیش از اندازه بلند است و بی آزار و مطیع به نظر می رسد.»
و بعد به
دیدار بیوه ای به نام «کیریا کلئوپائزا، رفته بود، بر انتظار داشتم با زنی مسن، خمیده و غمگین مواجه شوم.
دانلود کتاب گنج های تروا – ایروینگ استون
دانلود رایگان کتاب گنج های تروا – ایروینگ استون
اما زنی جوان و زیبا در برابر ظاهر شد که بیش از سی بهار از سنش نمی گذشت.
مجذوب او شدم و به فکرم
رسید که بهتر است با یک بیوه جوان ازدواج کنم. زنی که بداند مفهوم واقعی ازدواج چیست.)
هنری از هتل مجلل با انگله تر روبروی قصر سلطنتی به یک پانسیون نقل مکان کرد.
از همان لحظه ورود به
آتن با سیل پیشنهادات متشخص ترین خانواده های آنجا که مهمترین موقعیت ها را دارا بودند. و فقط
دخترهایشان در خانه مانده بود، روبرو شد.
عمو ویمپوس په سوفیا گفته بود:
– مانند کسی که در گردباد هم حساب و کتابش را بداند می توانم بگویم که ظرف دو روز با | پانزده پیشنهاد
روبرو شده است.
و..
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.